نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

۳۳ مطلب در دی ۱۳۸۶ ثبت شده است

۱۲
دی

ثَعلَبیّه                                            زمان :  22 ذی الحجه 60 هجری

حضرت شبانه وارد این منزلگاه شد وخبر شهادت مسلم بن عقیل وهانب بن عروه را به وی دادند

پس از آن حضرت فرمودند : « اِنّا لِلّه وَ اِنّااِلَیهِ راجِعون ... » همه از خدائیم وبه سوی او بازمی گردیم ، پس از اینها زندگی سودی ندارد . آنگاه اشک به صورتش جاری شد وهمراهان نیز گریه کردند .

نوشته اند : امام حسین (ع) با یارانش اتمام حجت کرد . امام گروهی که به طمع مال ومقام دنیا با امام آمده بودند ، پس از این خبر ، از حضرت جدا شدند .

سخن امام حسین (ع ) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه :

به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می کردم ، اثر جبرئیل را در خانه ما ، ونزول او برای وحی  به جدم را ، به تو نشان می دادم . ای برادر ! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ..

  • سید مهدی
۱۲
دی

زَرُود                                             زمان :  21 ذی الحجه 60 هجری

زهیر بن قین که دارای عقیده عثمانی بود ، در آن سال مراسم حج را بجای آورده وبه کوفه باز می گشت . ناخوشایندترین چیز نزد  او فرود آمدن در یک محل با حسین (ع) بود . هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند . در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود ، حضرت از طریق نماینده ای ،زهیر را به خیمه اش دعوت کرد ، اما  او تأملی کرد . همسرش به او گفت : «سبحان الله پسر رسول خدا ترا می خواند وتو اجابت نمی کنی ! » زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت . اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت ، آثار خوشحالی از چهره اش نمایان شد وبه همراهان گفت : « من به حسین ملحق خواهم شد ، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند ، با ما بیاید  وهر کس با ما نیست با او وداع می کنم »  لذا همسرش نیز او را رها نکرد وتا واقعه عاشوراوشهادت زهیر ، همراه کاروان حسینی بود.

امام حسین(ع) بعد از شهادت زهیر فرمود :

ای زهیر ! خدا تو را از لطف ورحمت خویش دور مدارد وقاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه وخوک لعنت نماید .

 

  • سید مهدی
۱۰
دی
نگارش یافته توسط جواد محدثى

«چشم گریان،چشمه فیض خداست‏».گریستن بر ابا عبد الله الحسین‏«ع‏»ثواب بسیاردارد. فرشتگان،پیامبران،زمین و آسمان،حیوانات صحرا و دریا هم بر عزاى حسین‏«ع‏» گریسته‏اند. اشگ ریختن،نشانه پیوند قلبى با اهل بیت و سید الشهدا است.اشک،دل راسیراب مى‏کند،عطش روح را بر طرف مى‏سازد و حاصل محبتى است که نسبت‏به‏اهل بیت‏حاصل مى‏شود.همدلى و هماهنگى روحى با ائمه،ایجاب مى‏کند که در شادى‏آنان شاد و در غمشان محزون باشیم.این نشان شیعه است که‏«یفرحون بفرحنا و یحزنون‏لحزننا...» قلبى که مهر حسین‏«ع‏»را داشته باشد،بى شک به یاد مظلومیت و شهادت اومى‏گرید.اشک،زبان دل و شاهد عشق است. آنچنان کز برگ گل،عطر و گلاب آید برون تا که نامت مى‏برم از دیده آب آید برون رشته الفت‏بود در بین ما،کز قعر چاه کى بدون رشته،آب بى‏حساب آید برون؟ تا نسوزد دل،نریزد اشگ و خون از دیده‏ها آتشى باید که خوناب کباب آید برون مهر تو شیرازه‏«ام الکتاب‏»خلقت است مشکل این شیرازه از قلب کتاب آید برون گر نباشد مهر تو دل را نباشد ارزشى برگ بى‏حاصل شود گل،چون گلاب آید برون گریستن در سوگ شهداى کربلا،تجدید بیعت‏با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه‏فکرى و روحى با این مکتب است و اشک ریختن،نوعى امضا کردن پیمان و قراردادمودت با سید الشهدا است.ائمه شیعه،گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزاى حسینى راتاکید کرده و شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفته‏اند.امام صادق‏«ع‏»فرموده است: «نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشگ‏آلود شود،حتى اگر به اندازه بال مگسى‏باشد،خداوند گناهانش را مى‏بخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.»

  • سید مهدی
۱۰
دی
- می‌خواهی‌ به‌ کربلا بروی‌؟ - چه‌ کنم‌ دلم‌ بیقرار شده‌ تاب‌ ماندن‌ ندارم‌. دلم‌ هوای‌ کربلا کرده‌. - کدام‌ دل‌ است‌ که‌ هوای‌ کربلا نکرده‌ باشد. امّا خودت‌ بهتر از من‌ می‌دانی‌ که‌ الا´ن‌ چقدر راه‌ ناامن‌ است‌. - می‌دانم‌ محمد، می‌دانم‌. امّا دست‌ خودم‌ نیست‌. - تازه‌ فقط‌ ناامنی‌ راه‌ نیست‌، اگر این‌ مردان‌ بی‌رحم‌ «عنیزه‌» فقط‌ مال‌ زوار را می‌بردند و خودشان‌ را رها می‌کردند که‌ مسئله‌ای‌ نبود. همة‌ زندگیمان‌ فدای‌ حسین‌، امّا آنها سنگدل‌ و بی‌رحم‌ هستند و هرکس‌ را که‌ اسیر کنند اصلاً کسی‌ نمی‌داند که‌ چه‌ برسرش‌ می‌آورند واو را به‌کجا می‌برند. - ببین‌! من‌ خودم‌ همة‌ اینها را می‌دانم‌. امّا هرچه‌ سعی‌ می‌کنم‌ خودم‌ را متقاعد کنم‌ که‌ راه‌ ناامن‌ است‌ و دست‌ از این‌ سفر بردارم‌، نمی‌توانم‌، دست‌ خودم‌ نیست‌. همة‌ وجودم‌ در اشتیاق‌ کربلا می‌سوزد.
  • سید مهدی
۰۸
دی

خُزَیمِیّه                                        زمان :  18 ذی الحجه 60 هجری

حضرت وهمراهان یک روز ویک شب در این منزلگاه توقف کردند ، عده ای پیوستن « زهیر بن قین » به حسین (ع) را در این منزلگاه گفته اند .

امام حسین خطاب به زینب کبری در این منزلگاه می فرماید :

خواهرم ! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته ، .همان خواهد ش

.....................................د

هجدهم ذی الحجه دهم هجری قمری

نزدیک ظهر روز دوشنبه ، کاروان بزرگ پیامبر همین که به منطقه " غدیر خم " رسیدند حضرت ،

مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر داده ، فرمودند :

" ایها الناس، اجیبوا داعی الله ، و انا رسول الله ."

ای مردم ، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم .

این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ  پیام مهمی فرا رسیده است. لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند:

" همه مردم متوقف شوند ، آنان که پیش رفته اند برگردند ، و آنان که پشت سر هستند ، خود را سریع تر برسانند .

" همچنین دستور دادند ، کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخنرانی خالی بماند .

پس از این دستور ، همه مرکب ها متوقف شد ، همه مردم پیاده شدند و برای توقف سه روزه خیمه زدند  .

حضرت در ابتدا به حمد و ثنای الهی پرداختند و سپس تصریح کردند که :

باید فرمان مهمی درباره علی بن ابیطالب ابلاغ کنم که

اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را انجام نداده ام  :

 

" یا ایها الرَسول ، بَلـِّغ ما اُنزل الیکَ مِن رَبـِّک وَ ان لَم تـَفعَل ، فَما بَلغتَ رسالته."( مائده/67)

 

پس از بیان جملاتی ، پیامبر دست علی علیه السلام را بلند نمود و فرمودند:

 

" من کنت مولاه فهذا علی مولاه  "

 

و چنین بود که " غدیر" عید ولایت نام گرفت .

 

فرارسیدن عید غدیر

بر همه شیعیان

مبارک و خجسته باد .

  • سید مهدی
۰۸
دی

غدیر!  یک اتفاق ساده نیست  ، یک گزینش رحمانی است .

غدیر!  یک کلمه نیست ،  یک برکه نیست ،  یک دریاست ، دنیا رمزاست بین خدا و انسان .

غدیر !  تجلی اراده خالق  ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می کشاند .

غدیر !  ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه است

..............................................

حرکت امام حسین بر اساس قرآن
آیاتی که امام حسین (ع) در مسیر راه به آن استناد فرمودند:.
آیه اوّل : همین که نماینده یزید در مدینه (مروان ) تصمیم گرفت که از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: ((ویلک یا مروان فانّک رجس )) وای برتو، تو پلید هستی و ما خانواده ای هستیم که خداوند در شأن ما فرموده است : (انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا)
(54)
همانا خداوند می خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی (احتمالی ، شک و شبهه ای ) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.
آیه دوّم : امام حسین (ع) در پایان وصیت نامه ای که قبل از حرکت به کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: (و ما توفیقی الا باللّه علیه توکّلت و الیه انیب )
(55)
توفیق من به جز به (اراده ) خداوند نیست که بر او توکّل کرده ام و به او روی آورده ام .
آیه سوّم : همین که برای فرار از بیعت با یزید، از مدینه به سوی مکه خارج شدند (28 رجب )، این آیه را تلاوت فرمودند: (فخرج منها خائفا یترقّب قال رب ّنجّجنی من القوم الظالمین )
(56)
آنگاه که (موسی ) از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت : پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده .
آیه چهارم : شیخ مفید (ره ) می گوید: همین که امام حسین (ع) به سوی مدینه رهسپار شد، گروه هایی از جن و فرشته برای یاری آن حضرت حاضر شدند، امّا امام این آیات را تلاوت فرمودند: (اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّده)
(57) هرجا که باشید و لو در برجهای استوار سر به فک کشیده ، مرگ شما را فرا می گیرد. همچنین آیه ی : (کبرز الّذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم ) (58)
کسانی که کشته شدند، در سرنوشتشان نوشته شده بود (با پای خویش ) به قتلگاه خود رهسپار می شدند.
آیه پنجم : همین که امام حسین (ع) شب جمعه سوم شعبان (قبل از حرکت به کربلا) وارد مکه شدند، این آیه را تلاوت فرمودند:.
(و لمّا توجّه تلقاء مدین قال عسی ربّی ان یهدنی سواء السبیل )
(59)
و چون رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند.
آیه ششم : در مکه همین که با ابن عباس گفتگو می کردند درباره ی بنی امیّه این آیات را تلاوت فرمودند: (انّهم کفروا باللّه و برسوله و لایأتون الصلاه الاّ و هم کسالی )
(60) آنان به خداوند و پیامبر او کفر ورزیده و جز با حالت کسالت به نماز نپرداخته اند.... و همچنین آیه ی : (یرائون الناس و لایذکرون الله الا قلیلا) با مردم ریاکاری کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند. و آیه ی (مذبذبین بین ذلک لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء و من یضلل اللّه فلن تجد له سبیلا) (61) در این میان (بین کفر و ایمان ) سرگشته اند، نه جزو آنان (مؤمنان ) و نه جزو اینان (نامؤمنان ) و هر کس که خداوند در گمراهی واگذاردش ، هرگز برای او بیرون شدنی نخواهی یافت . و فرمودند: (کل ّ نفس ذائقه الموت و انّما توفّون اجورکم ) (62)
هر جانداری چشنده (طعم ) مرگ است و بی شک در روز قیامت پاداشهایتان را به تمامی خواهند داد.
آیه هفتم : در آستانه عید قربان که امام حسین (ع) از مکه به سوی کربلا حرکت کردند، نماینده یزید در مکه راه را بر حضرت بستند، درگیری با تازیانه رخ داد، به امام حسین گفتند: می ترسم شما میان مردم شکاف بیفکنی !! حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:.
(لی عملی و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا بری ء مما تعملون )
(63)
عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من می کنم بری و برکنارید و من از آنچه شما می کنید بری و برکنارم .
آیه هشتم : همین که در مسیر کربلا خبر شهادت مسلم را شنیدند فرمودند: (انّا للّه و انّا الیه راجعون )
(64)
کسانی که چون مصیبتی به آنان رسد، گویند: ما از خداییم و به خدا باز می گردیم .
آیه نهم : در نزدیکی کربلا همین که حر به امام گفت : چرا آمده ای ? فرمود: نامه های دعوت شما مرا به اینجا آورد، ولی حالا پشیمان شده اید و این آیه را تلاوت فرمود: (فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه )
(65)
پس هرکس که پیمان شکند، همانا به زیان خویش پیمان شکسته است .
آیه دهم : در مسیر کربلا همین که خبر شهادت نامه رسان خود ((قیس بن مسهّر صیداوی )) را شنید گریه کرد و این آیه را تلاوت فرمودند: (و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا)
(66)
از ایشان کسی هست که بر عهد خویش (تا پایان حیات ) به سربرده است و کسی هست که (شهادت را) انتظار می کشد و هیچ گونه تغییر و تبدیلی در کار نیاورده اند.
آیه یازدهم : همین که فرماندار کوفه (ابن زیاد) نامه رسمی برای حر فرستاد که راه را بر حسین (ع) ببندد و او نامه را به امام عرضه داشت ، امام این آیه را تلاوت فرمودند: (و جعلناهم ائمّه یدعون الی النار...)
(67)
و آنان را پیشوایانی خواندیم که به سوی آتش دوزخ دعوت می کنند و روز قیامت یاری نمی یابند.
آیه دوازدهم : امام حسین (ع) در کربلا درباره لشکر یزید برای دخترش سکینه این آیه را تلاوت فرمود: (استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر اللّه )
(68)
شیطان بر آنان دست یافت ، سپس یاد خدا را از خاطر آنان برد.
آیه سیزدهم : در روز عاشورا برای لشکر یزید این آیه را تلاوت فرمود: (فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم ّ لایکن امرکم غمّه ثم ّ اقضوا الی ّ و لاتنظرون )
(69)
شما با شریکانی که قائلید، کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنید سپس در کارتان پرده پوشی نکنید، آنگاه کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید.
و نیز آیه (انّما ولی ّاللّله الذی نزل الکتاب و هو یتولّی الصالحین )
(70) سرور من خداوند است که (این ) کتاب آسمانی را فرو فرستاده است و او دوستدار شایستگان است . و نیز آیه ی : (و انّی عذت بربّی و ربّکم ان ترجمون ) (71) و من از شرّ اینکه سنگسارم کنید، به خود و پروردگار شما پناه می برم . و همچنین آیه ی : (اعوذ بربّی و ربّکم من کل ّ متکبّر لایؤمن بیوم الحساب ) (72)
من به پروردگار خود و پروردگار شما از (شرّ) هر متکبّری که به روز حساب ایمان ندارد، پناه می برم .

اهداف امام حسین (ع) و قرآن
در اسلام به همان مقدار که از فساد انتقاد و با آن مقابله شده ، نسبت به اصلاح سفارش و تأکید شده است . قرآن تنها به ایمان و تقوای درونی اکتفا نمی کند، بلکه اصلاح را لازمه ی ایمان و تقوی می شمارد. (آمن و اصلح ) (73) و (فمن اتّقی و اصلح ) (74) .
خداوند خود اوّل مصلح است ; (و اصلح بالهم )
(75) و لذا از مردم نیز خواسته تا اوّل عیب های خود را اصلاح کنند; (تابوا و اصلحوا...) (76) و سپس به اصلاح جامعه بپردازند. (فاتّقوا اللّه و اصلحوا ذات

  • سید مهدی
۰۷
دی

کینه ها از آنجا شروع شد و شمشیر ها از انجا برهنه گشت. از زمانی که علی اعلی گشت و مولا. از همان روز بود که در دل خود کینه ها را پروراندند و بغض ها را آماده ترکیدن نگه داشتند. میدانستند بالاخره روزی برای انتقام فرا میرسد.روزی که بتوانند هرچه دارند بر سر مظلوم ترین و بهترین  های زمانه بریزند.

علی! لفظی که برایش بهترین های امت جان دادند.حتی فاطمه. و امروز نوبت حسین است و یارانش.

عجب واقعه ای است واقعه غدیر که این قدر اهمیت دارد و این قدر مهم است که سبب شد حوادث و وقایع مختلف در جامعه اسلامی شکل گیرد.غدیر روز شناسایی مردان از نامردان است.روز خدا و روز دین خدا

 

عید سعید غدیر مبارک

......................................

 حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که چون حضرت امام حسین علیه السلام در کودکی به نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌آمد، آن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌فرمود که یا علی او را برای من نگاه دار پس او را می‌گرفت و زیر گلوی او را می‌بوسید و می‌گریست روزی آن امام مظلوم گفت ای پدر چرا گریه می‌کنی حضرت فرمود ای فرزند گرامی چون نگریم که موضع شمشیر دشمنان را می‌بوسم حضرت امام حسین علیه السلام گفت که ای پدر من کشته خواهم شد؟ فرمود بلی والله تو و برادر تو و پدر تو همه کشته خواهید شد، امام حسین علیه السلام گفت پس قبرهای ما از یکدیگر دور خواهد بود حضرت فرمود بلی ای فرزند، امام حسین علیه السلام گفت پس که زیارت ما خواهد کرد از امت تو؟ پس حضرت فرمود زیارت نمی‌کنند مرا و پدر ترا مگر صدیقان از امت من.

...............................

  • سید مهدی
۰۶
دی

بسم رب

حسین (ع ) بابى از بهشت

رسـول گـرامى اسلامى (ص ) فرمود: به وسیله من آگاه شدید, با على راه یافتید وهدایت شدید, نیکى ها به واسطه حسن به شما عطا شد, ولى سعادت وشقاوت شما با حسین است.آگاه باشید که حسین یکى از درهاى بهشت است , هر کس با او دشمنى کنـد, خدابوى بهشت را بر او حرام مى کند

....

مونده بودم چی بنویسم برا امروز.آخه نوشتن از کاروانی که به آرومی به سمت خدا در حرکتن و  تا چن روز دیگه به میعادگاهشون میرسن خیلی سخته.یه کاروان که توی اون همه جور آدم از هر سنی دیده میشه  از بچه شش ماهه تا پیرمرد و زن و کودک.یه دوستی برام نوشت چرا این کاروان به حرکت خودش ادامه میده.

راستی چرا توقف نمیکنه؟ چرا داره همین جوری به سمت مقتل میره؟ چرا مسیرش رو عوض نمیکنه؟ چرا باید حسین با زن و بچه اش به این سفر بره.

نمیدونم چی بگم.اما این جمله به یادم اومد :

ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی، فیا سیوف خزینی.

تنها دلیلی که تونستم پیدا کنم همینه.  

 

میبخشید سرم یه کم شلوغه. نمیتونم بنویسم

مــرا از جوهــر غـم آفـریـدند.
تــو را از ابــر, نـم نـم آفریـدنـد.
براى گریه درسوگ حسین است .
اگــر مـــاه محـــرم آفـریـدنـد

  • سید مهدی
۰۵
دی
15 ذی الحجه 60 هجری

حضرت نامه ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط ((قَیس بن مُسهِر)) فرستاد وچنین نوشت : « نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک وطلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت ویاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من قیس بر شما وارد شد در کارتان محکم وکوشا باشید ، من همین روزها به شما می رسم . »

قیس را در میان راه دستگیر کردند . او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (ع) نامه نوشته اند افشا کند ویا در برابر مردم به حسین (ع) و پدر وبرادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته وضمن تمجید از علی (ع) وفرزندانش ومعرفی خویش ، ابن زیاد ویارانش رانفرین کرد وخبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد واز مردم خواست دعوت امام حسین (ع) را اجابت کنند . لذا عبیدالله دستور داد او را از  بالای قصر به پایین انداختند وبدنش قطعه قطعه گردید واین چنین به شهادت رسید .

از سخنان امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا:

« فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً »

من مرگ را جز سعادت نمی بینم وزندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم

  • سید مهدی
۰۴
دی

 

حلال جمیع مشکلات است حسین ........ شوینده  لوح  سیئات  است  حسین

ای شیعه ترا  چه  غم  ز طوفان بلا........جایی که سفینه النجاه است حسین

پر چم سرخ گنبد طلائی سلطان عشق حضرت حسین علیه السلام

یارب الحسین !

"امام حسین(علیه السلام) در هنگام سفر به کربلا فرمودند:

براستى این دنیا دیگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده،

 و از آن جز نمى که بر کاسه نشیند و زندگى اى پست،

همچون چراگاه تباه، چیزى باقى نمانده است.

آیا نمى بینید که به حقّ عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟

در چنین وضعى مؤمن به لقاى خدا سزاوار است.

و من مرگ را جز سعادت ، و زندگى با ظالمان را جز هلاکت نمى بینم.

به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آنهاست و مادام که براى معیشت آنها باشد پیرامون آن اند، و وقتى به بلا آزموده شوند دینداران اندک اند."

  • سید مهدی