نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

۳۳ مطلب در دی ۱۳۸۶ ثبت شده است

۱۹
دی

قدم قدم با قافله 

((این صدای طپش قلبم نیست در نهانخانه دل سینه زنی است))

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

هردم به گوشم می رسدآوای زنگ قافله

این قافله تا کربلادیگر ندارد فاصله

یک زن میان محملی اندرغم و تاب وتب است

این زن صدایش آشناست

ای وای من این زینب است

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

در تقویم دل ما هیچ شهری به سرخی تو نیست!

سلام خدا بر تو وستارگانی که به دورت حلقه زدند!

 سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای دادی!

ای شهر خون کاروان از راه میرسد!و با نسیم گرم کربلایی قصه آلاله های سرخ را به گوش میرساند!

دوباره سکوت تاریخ در هم میشکندو بغض وناله از تنگنای حنجره ها آزاد میشود!

بانک چاوش کاروان به گوش میرسد! و شیداییان را به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند!

وجان عشاق را از جام گریه سرشار میکند!

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

  • سید مهدی
۱۸
دی


خبر آمد خبری در راه است

 

سرخوش آن  دل که از آن آگاه است...

 

******

اما اینان کبوتران حرم عشقند ، و حرم عشق کربلاست .

 

وچگونه در بند خاک بماند آن که پرواز آموخته است وراه کربلا را می شناسد؟

 

و چگونه از جان نگذرد آن کس که میداند جان بهای دیدار است......

 

پس اگر مقصد پرواز است ، قفس ویران بهتر ، پرستویی که مقصد را در کوچ کردن

 

می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد......

 

 دل شهر نشینان پرستویی در قفس است. وطن پرستو بهار است.

 

پس اگر بهار مهاجر است ، از پرستو مخواه که بماند.....

وحالا...

 

ای دل تو چه می کنی ... ؟!!

می مانی یا می روی ... ؟!!

 

آیاتى که امام حسین علیه السلام در مسیر راه به آن استناد فرمودند:
آیه اوّل : همین که نماینده یزید در مدینه (مروان ) تصمیم گرفت که از امام حسین علیه السلام براى یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: ویلک یا مروان فانّک رجس واى برتو، تو پلید هستى و ما خانواده اى هستیم که خداوند در شاءن ما فرموده است : انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(۱) همانا خداوند مى خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدى (احتمالى ، شک و شبهه اى ) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.

آیه دوّم : امام حسین علیه السلام در پایان وصیت نامه اى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب (۲) توفیق من به جز به (اراده ) خداوند نیست که بر او توکّل کرده ام و به او روى آورده ام .

روز اوّل محرّم، امام حسین ـ علیه السّلام ـ در محلّه‌ای به نام قصر بنی‌مقاتل نزول اجلال فرمودند و از
عبیدالله ابن حرّ جعفی دعوت به یاری نمودند؛ ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد...

- عزیزانم! مطمئن باشید که ما کشته نخواهیم شد. ما  عزیمت می کنیم و شما به خانه های خود باز می گردید.
دلهای بچه ها به امید آینده ارام می گیرد. اما به هر حال، خرابه، خرابه است و جای زندگی کردن نیست.
چهره هایی که آسمان هرگز رنگ رویشان را ندیده، باید در هجوم سرمای شب بسوزند و در تابش مستقیم آفتاب ظهر پوست بیندازند.

 


  • سید مهدی
۱۴
دی
من که می دانم کجا می‌روی؟ تو هم خوب می‌دانی! چه عاشقانه گفتی «فیا سیوف خذینی»! آخر حیف این پیکر نیست که طعمه شمشیرها شود! حیف این ابروان پیوسته نیست که با خون پیشانی خضاب شود! آخ من که می‌دانم هر چه بگویم نرو می‌روی!
پس خداحافظ...
(خداحافظ ای شعر شب‌های روشن، خداحافظ ای قصه عاشقانه، خداحافظ ای آبی روشن عشق، خداحافظ ای عطر شعر شبانه!)
می روی؟!
جان زینب آهسته برو! بگذار یک دل سیر تو را ببیند! خواهرت دل دارد!
بگذار بچه ها بیشتر بابا صدایت بزنند! بگذار لبخند علی اصغر بیشتر دلت را ببرد! شاید پشیمان شدی و نرفتی!
نرو حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن!
.
.
.
آهای!
دل من!
اینقدر بی قراری نکن! حسین هزار سال است که رفته! به حرف از تو شکسته‌تر هم گوش نداده است! حسین و یارانش عاشق بودند! تو دیگر چه می‌گویی! تو گریه‌ات را بکن! گریه کن وحسین را به خودش بسپار!
حسین جان! زحمتی برایت دارم! دل کوچکم وزنی ندارد! آن را به در مشک، پر قنداق علی اصغر، کنار گوشواره رقیه یا روی کلاهخود علی اکبر گره می‌زنی؟! نمی خواهم دلم جای امنی باشد!
خب...
حالا برو! برو دیگر! خیالم راحت شد دلم با شماست!
(تو را می‌سپارم به مینای مهتاب، تو را می‌سپارم به دامان دریا، اگر شب‌نشینم اگر شب شکسته، تو را می‌سپارم به رؤیای فردا.
به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد، به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد، اگر چشمه واژه از غم نخشکد، اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من، خداحافظ ای سایه‌سار همیشه، اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم، خداحافظ ای نوبهار همیشه!)
  • سید مهدی
۱۴
دی

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین

ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم
بیش از این ها حرمت کوی منی دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک وآه عالمی هم درقفا دارد حسین

بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت ودیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ور نه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران پروانه گان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سربه قاچ زین نهاداین راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سرکند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین


دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت وآزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشکست وخون
دل تماشا کن چه رنگین سینه ما دارد حسین

ساز عشقست وبه دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین


شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندر این گوشه عزای بی ریا دارد حسین

شیعه می‌پژمرد اگر زینب نبود
 

  • سید مهدی
۱۲
دی

عُذَیبُ الهِجانات                                  زمان : د 28 ذی الحجه 60 هجری

چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده واوضاع شهر را چنین توصیف کردند : « به اشراف کوفه رشوه های گزاف داده اند واینک یک دل ویک زبان با تو دشمنی می ورزند وسایر مردم دلشان با توست . امافردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می شود . »

    زمانی که خبر شهادت قیس در منزلگاه «عذیب الهجانات» به امام حسین(علیه السلام) رسید.                 اشک  از دیدگان مبارکش جاری شد و این آیه را قرائت فرمود: « فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم                  مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا » و پس از آن فرمود: پروردگارا! بهشت را جایگاه ما و آنان فرما و ما و             آنان را مورد رحمت خویش قرار بده

 

از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده وبه عهد خویش وفا کردند وبه شهادت رسیدند وبرخی در انتظار شهادت اند....

 

ای گل باغ نبی کوف نیا جای تو نیست
غیر من هیچ کس واله و شیدای تو نیست
گر بیایی زسر بام تو را سنگ زنند
بر سر نعش تو آیند و دف و چنگ  زنند

  • سید مهدی
۱۲
دی

بَیَضه                                                زمان :  27 ذی الحجه 60 هجری

لشکر امام حسین وحر که به موازات ونزدیک همدیگر حرکت می کردند در این محل فرود آمدند . حضرت در این منزلگاه لشکریان حر را مخاطب قرار داده ، چنین فرمود : « بنی امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده وفساد کردند .حدود خدا را اجرا نکرده وبیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال وحلال خدا را حرام کردند .... شما به من نامه ها نوشتید وگفتید که با من بیعت کرده اید ، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانه ای کرده اید که من فرزند دخت پیامبر (ص) واسوه ای برای شما هستم . اگر بیعتتان را بشکنید ، سوگند به جانم ! که از شما هم بعید نیست ،چرا که با پدرم علی (ع) وبرادرم حسن وپسر عمویم مسلم پیمان شکنی کردید بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده اید .

از سخنان حضرت در این منزلگاه :

ای مردم ! رسول خدا فرمود : هرکس سلطان ستمگر ، پیمان شکن ، حلال کننده حرامها ومخالف با سنت رسول خدا را ببیند ودر براب

ر او برنخیزد ، جایگاهش با او در جهنم است

  • سید مهدی
۱۲
دی

شَراف (و ذُو حُسَم )                            زمان :  26 ذی الحجه 60 هجری

حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته وصبحگاهان حرکت کنند . درمیان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند وامام (ع) با سرعت وقبل از دشمن در منزل « ذُو حَسَم » مستقر شد. آنگاه امام (ع) فرمان داد تا لشکر دشمن ونیز اسبان آنان را سیراب کنند .
لشکر امام (ع) ولشکر دشمن به فرماندهی حُر ، نماز ظهر.عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام (ع) سپاه حُر را چنین خطاب فرمود : «...ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت وحکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتارنمی کنند و در حق شما ستم روا می دارند . ای مردم ! من به سوی شما نیامدم مگر آنکه دعوتم کردید . پس اگر از آمدنم ناخوشنودید ، بازگردم .» تا حضرت (ع) خواست برگردد ، حُر مانع گشت . حضرت فرمود : « مادرت به عزایت بنشیند !  چه می خواهی ؟ حُر گفت : مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی پذیری ، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد ونه به مدینه .

از سخنان حضرت در این منزلگاه :
مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی شود. در این حال سزاوار است که مؤمن ، لقای پروردگار را طلب کند

  • سید مهدی
۱۲
دی

بَطنُ العَقَبه                                      زمان :  25 ذی الحجه 60 هجری

از سخنان امام حسین (ع) در این منزلگاه  :

بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند . هرگاه چنین کنند ، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل وخوار خواهد ساخت .

 

  • سید مهدی
۱۲
دی

دلم برا حرمت پر میزنه

کاروان! شتابت برای چیست؟
ذوالجناح با توام! همیشه که نباید راهوار بود! قدری کاروان را معطل کن!


*به بچه‌ها بگویید کمی آرام‌تر حرف بزنند! علی‌اصغر خوابیده است! نگاهش کن! لبخند می‌زند! حتما خواب قشنگی دیده است!
دخترکی به مادر گفت: مادر! خسته شدم! پس کی می‌رسیم؟ _ می‌رسیم مادر جان! داریم می‌رویم کوفه! آنجا همبازی‌های جدیدی پیدا می‌کنی!

  • سید مهدی
۱۲
دی

 

زُباله                                               زمان : 23 ذی الحجه 60 هجری

حضرت (ع) در این منزلگاه چنین فرمودند : شیعیان کوفه ما را بی یارویاور گذاشته اند . هر کس از شما بخواهد ، می تواند بازگردد واز سوی ما حقی بر گردنش نیست .

امام حسین (ع) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناس ٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود :

پیشوایی مردم را به راه راست دعوت کرد وگروهی اجابت کردند ، وپیشوایی مردم را به گمراهی دعوت کرد وگروهی اجابت کردند . گروه اول در بهشت وگروه دوم در دوزخ خواهند بود

  • سید مهدی