نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

۳۳ مطلب در دی ۱۳۸۶ ثبت شده است

۰۳
دی
در این کاروان زنی است که لی دارد به نهایت دریا و مهری به گرمی خورشید.او همان است که در آغوش حسین گریه هایش را در نوزادی قطع کرد و در آغوش حسین آرام گرفت. میرود باز هم تا با حسینش باشد و در این صحرای سوزان او را همراهی کند .با حسین بزرگ شده و همه به خاطر دارند آن سه روز هجران حسین را و آن سه روز ی که از ازدواجش گذشته بود و حسین را ندیده بود. همه میدانند که مهریه اش با حسین بودن است و با حسین ماندن. و اینک نیز از شوهرش جدا گشته تا با حسین برود و او را و دین خدا را بعد از حسین یاری کند. زینب در این مسیر میرود و میداند که دیگر برگشتی برای حسینش نیست.و چرا که کهنه پیراهن را به دستور حسین برداشته و همراه خود ساخته است....
  • سید مهدی
۰۳
دی
بسم رب الحسین.

مانده ام چه بگویم از حسین.

از کدام ویزگیش بگویم؟

صبرش یا مهربانیش؟

کسی چه میداند که چرا این راه را اینگونه پیمود تا به کربلا برسد؟ در این مسیر طولانی به دنبال کیست؟ به دنبال کدامین یارش میگردد؟

خبر ها به او میرسد و او لحظه به لحظه از مکه دور تر میشود و به میقاتش نزدیک. در راه رقیه است که بر دوش عمویش سوار است و طولی نخواهد کشید که راس عمو را...

سخت است سخن از مصائب به میان آوردن.کاش کسی پیدا میشد و مینوشت. شاید از ادب در کربلابگویم و از...

  • سید مهدی
۰۱
دی
ساعت یازدهم
این کاروان میرود و مرگ به دنبال آنه در حرکت است

منزل اول حوالی شهر مکه.جایی به نام تنعیم

نمیدانم این چه سفری است که حاجیانش همه به میقات برگشته اند.مسجد تنعیم را میگویم.شاید این جا نیز باید با قدم های حسین متبرک میشد.شاید  کاروانیان ندانند که نباید دیگر منتظر مسلم وهانی باشند . اما حسین میداند و داغدار است.هر چه باشد امام است و ولی خدا.صبر میکند بر این مصیبت بزرگ و وفا داری میکند در قبال فرزندان مسلم. نگاه ها به حسین است و حسین نگران این قافله.نگران قافله سالار آن بعد از خودش و نگران زینب.

  • سید مهدی