نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

۱۵ مطلب با موضوع «محرم» ثبت شده است

۱۹
دی

السلام علی الشیب الخضیب

السلام علی الخبط الطریق

 

 سبزیم و پیام خیس باران داریم

ما تشنه لبان به آب ایمان داریم

صد بار به رسم سبز عاشق بودن

جان باخته ایم و باز هم جان داریم

 

 

 

 

 

 

 

راه ما ، راه سیدالشهدا است و آنان که پای یقین در این راه نهاده اند ، آرزوی سر باختن دارند تا به ذبیح

 

 الله اعظم از همه نزدیک تر شوند. (شهید آوینی)

 

 

 

حسین بن علی او بود که :

 

  نشان بی نشان بندگی در گردن و آزاد** سرود بی نوای عاشقی بر لب ولی خامش

 

به راستی که بنده ای بود بر جایگاه خداوندی و عاشقی در اوج سکوت

 

لبخندی داشت به پاکی تمام اشک ها وصداقتی فراتر از شبنم های صبحگاه

 

و روحی لطیف تر از دیبا و شمشیری برنده تر از کمان ابروی یار

 

و سخنانی پر صلابت تر از کوه

 

حسین بن علی بود که :

 

بر روح او نوشتند،نوری پر از هدایت**آمد برای مردم،دوری از او مبادا

 

مردی بود مردتر از مردترین مردان دنیا

 

و نیایی داشت نشسته بر تاجگاه دنیا وعصاره ی حقیقت بود

 

و پدری که دلیری را آموزگار شیر ژیان بود و حلم را خداوندگار ایوب

 

و مادری به لطافت تمام یاس ها ...یاس هایی ابدی

 

و برادرانی نیکو سرشت و دلیر ...

 

و نی ها نیستانش :

 

تهی سرشار از دلداگی و دلبری اما **کدامین دلبری را تاب آرامش

 

و حسین آرام نداشت ، هزاران بار پروانه تر از پروانه ی بی پروا

 

آتش در آغوش کشید و جزیی از شعله هایش گشت

 

حسین بن علی بود که :

 

با خاک او سرشتند در خاک او دمیدند** والله که روز اول پاکی گزید او را

 

و او بود ...

 

زیباترین روح جاری و مقدس ترین مکتب عاشقی

 

کربلا

  

حر بن یزید ریاحی از همراهان حسین پسر علی در واقعه کربلا بود.

حر از خاندان‌های معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود. به‏درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین‏ فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفته‏اند وقتی از دارالاماره کوفه، با ماموریت بستن راه بر حسین‏ بیرون آمد، ندایی شنید که: «ای حر!مژده باد تو را بهشت...»[نیاز به ذکر منبع]

در منزل ‏«قصر بنی مقاتل‏» یا «شراف‏»، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان‏ حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی‏ جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین‏ پیوست. توبه کنان کنار خیمه‏های حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. حر با اذن‏ احسین به میدان رفت و در خطابه‏ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین‏ توبیخ‏ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده‏ از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین ‏بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود:

انی انا الحر و ماوی الضیف اضرب فی اعناقکم بالسیف
عن خیر من حل بارض الخیف اضربکم و لا اری من حیف

که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه‏ بود. حسین بن علی‏ بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشته است، حر و آزاده‏ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة‏» و دست بر چهره‏اش کشید.حسین‏ با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی‏تمیم او را در فاصله یک میلی از حسین‏ دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن‏ «نواویس‏» می‏گفته‏اند.

از قدیم رسم بر این بود افرادی که قصد توبه و انابه داشتند منتظر شب قدر میشدند در ماه رمضان و اگر آنجا بخشیده نمیشدند انتظار روز عرفه را میکشیدند و اگر در عرفه هم لیاقت توبه پیدا نمیکردند صبر میکردند تا روز حر فرا رسد و در این روز با اطمینان توبه میکردند .

 

                                                                  دل صحرا

     پای یک کوه

      این کیه گرم مناجات 

   این کیه داره میگیره از خدا اذن ملاقات

  این حسینه

محرم ماه حسینه

ماه بین الحرمینه

 

  • سید مهدی
۱۹
دی

غنچه ای نشکفته و پژمرده ام  

 رنج بی حد دیده وافسرده ام

روی دوشم بار محنت برده ام   

 از حرامیها کتکها خورده ام       سرو بودم قامتم خم گشته است      

 قدرت بینائیم کم گشته است

کس ندیده همچو من پروانه ای 

   کس ندیده شاه در ویرانه ای شمع نادیده چو من پروانه ای 

  طائر محروم زآب و دانه ای

      رزقم از روز ازل غم گشته است    

   قدرت بینائیم کم گشته است

نا چشیدم شهدی از دنیا به کام   

   بال نگشوده فتادم من به دام  وای از روز ورود ما به شام   

  سنگ می آمد فرود ازروی بام

     پیش چشمم تیره عالم گشته است   

  قدرت بینائیم کم گشته است

یک طرف زنها  میان  قافله         آمدند  با  کفش  های آبله

ناگهان برخاست بانگ هلهله    

  یک قدم تا مرگ دارم فاصله

    روی نیزه راس بابم گشته است     قدرت بینائیم کم گشته است

  • سید مهدی
۱۹
دی

قدم قدم با قافله 

((این صدای طپش قلبم نیست در نهانخانه دل سینه زنی است))

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

هردم به گوشم می رسدآوای زنگ قافله

این قافله تا کربلادیگر ندارد فاصله

یک زن میان محملی اندرغم و تاب وتب است

این زن صدایش آشناست

ای وای من این زینب است

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

در تقویم دل ما هیچ شهری به سرخی تو نیست!

سلام خدا بر تو وستارگانی که به دورت حلقه زدند!

 سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای دادی!

ای شهر خون کاروان از راه میرسد!و با نسیم گرم کربلایی قصه آلاله های سرخ را به گوش میرساند!

دوباره سکوت تاریخ در هم میشکندو بغض وناله از تنگنای حنجره ها آزاد میشود!

بانک چاوش کاروان به گوش میرسد! و شیداییان را به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند!

وجان عشاق را از جام گریه سرشار میکند!

 

که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

 

  • سید مهدی
۱۸
دی


خبر آمد خبری در راه است

 

سرخوش آن  دل که از آن آگاه است...

 

******

اما اینان کبوتران حرم عشقند ، و حرم عشق کربلاست .

 

وچگونه در بند خاک بماند آن که پرواز آموخته است وراه کربلا را می شناسد؟

 

و چگونه از جان نگذرد آن کس که میداند جان بهای دیدار است......

 

پس اگر مقصد پرواز است ، قفس ویران بهتر ، پرستویی که مقصد را در کوچ کردن

 

می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد......

 

 دل شهر نشینان پرستویی در قفس است. وطن پرستو بهار است.

 

پس اگر بهار مهاجر است ، از پرستو مخواه که بماند.....

وحالا...

 

ای دل تو چه می کنی ... ؟!!

می مانی یا می روی ... ؟!!

 

آیاتى که امام حسین علیه السلام در مسیر راه به آن استناد فرمودند:
آیه اوّل : همین که نماینده یزید در مدینه (مروان ) تصمیم گرفت که از امام حسین علیه السلام براى یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: ویلک یا مروان فانّک رجس واى برتو، تو پلید هستى و ما خانواده اى هستیم که خداوند در شاءن ما فرموده است : انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(۱) همانا خداوند مى خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدى (احتمالى ، شک و شبهه اى ) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.

آیه دوّم : امام حسین علیه السلام در پایان وصیت نامه اى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب (۲) توفیق من به جز به (اراده ) خداوند نیست که بر او توکّل کرده ام و به او روى آورده ام .

روز اوّل محرّم، امام حسین ـ علیه السّلام ـ در محلّه‌ای به نام قصر بنی‌مقاتل نزول اجلال فرمودند و از
عبیدالله ابن حرّ جعفی دعوت به یاری نمودند؛ ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد...

- عزیزانم! مطمئن باشید که ما کشته نخواهیم شد. ما  عزیمت می کنیم و شما به خانه های خود باز می گردید.
دلهای بچه ها به امید آینده ارام می گیرد. اما به هر حال، خرابه، خرابه است و جای زندگی کردن نیست.
چهره هایی که آسمان هرگز رنگ رویشان را ندیده، باید در هجوم سرمای شب بسوزند و در تابش مستقیم آفتاب ظهر پوست بیندازند.

 


  • سید مهدی
۰۱
دی
ساعت یازدهم
این کاروان میرود و مرگ به دنبال آنه در حرکت است

منزل اول حوالی شهر مکه.جایی به نام تنعیم

نمیدانم این چه سفری است که حاجیانش همه به میقات برگشته اند.مسجد تنعیم را میگویم.شاید این جا نیز باید با قدم های حسین متبرک میشد.شاید  کاروانیان ندانند که نباید دیگر منتظر مسلم وهانی باشند . اما حسین میداند و داغدار است.هر چه باشد امام است و ولی خدا.صبر میکند بر این مصیبت بزرگ و وفا داری میکند در قبال فرزندان مسلم. نگاه ها به حسین است و حسین نگران این قافله.نگران قافله سالار آن بعد از خودش و نگران زینب.

  • سید مهدی