Title-less
بسم الله الرحمن الرحیم
داستانی شنیدم که برایم بسیار جالب بود.گفتم برایتان بنویسم و نظرتان را راجع به آن بدانم
شخصی تعریف میکرد که فرزندی داشتم که برایش بسیار زحمت کشیده بودم. او را برای آموزش قرآن به جایی فرستاده بودم(شاید مکتب ) روزی به خانه آمدم و دیدم که گریه میکند.از او پرسیدم که چه اتفاقی افتاده؟ آیا با کسی دعوایش شده یا...
کودک جواب داد که برای یاد گرفتن قرآن رفته بودم.استادمان سوره مزمل را به ما یاد داد تا جایی که به این آیه رسیدیم:
فکیف تتقون ان کفرتم یوماً یجعل الولدان شیبا
شما اگر کافر شوید چگونه خود را(از عذاب) بر کنار میدارید آن روز که کودکان را پیر میکند
وقتی به این جا رسید و این آیه را خواند تمام بچه ها به گریه افتادند و ساکت نمیشدند
این شخص ادامه داد فرزندم به شدنت گریه میکرد و به سختی بیمار شد.چیزی هم نمیخورد و حتی پزشکان هم نتوانستند برایش کاری انجام دهند.چند روزی به این شکل گذشت و فرزندم فوت کرد.
دو چیز برایم در این داستان جالب بود
اول هولناک بودن عذاب آخرت که از شدت آن کودکان به ناگاه پیر میشوند و دیگری نفس استادی بود که این آیات را برای کودکان خوانده بود.واقعاً استاد چه تاثیری داد؟؟؟
...................................
بنا داشتم برای فاطمیه بنویسم.اما هر کاری کردم نشد.یعنی نوشتم.اما اصلاً نمیتونم ارسال کنم.به خدا خیلی سخته.ان شا الله فاطمیه دوم. سعی میکنم .شاید هم اگه تونستم خودم رو قانع کنم چند روز دیگه ارسالش کنم.
... به کجا میروید؟ چه میکنید؟ هنوز پیکر پیامبر تازه است؛ آیا میگویید که محمد مُرد و همه چیز تمام شد؟ هرگز! ... هان میبینم که اینک باز زمینگیر شدهاید و دل به تن آسایی و راحت طلبی و دنیا خواهی دادهاید و قصد همیشه ماندن در دنیا کردهاید و کسی را که به قبض و بسط کار حکومت سزاوارتر است، دور راندهاید و با راحتی و عیاشی، خلوت کردهاید. ... بدانید اگر همه شما هم کافر شوید و به حق پشت کنید، خداوند همچنان ستوده است و احتیاجی به شمایان ندارد. و بدانید آنچه را که اینک گفتم؛ گفتم، در حالی که میدانستم هرگز یاوری نخواهید کرد. ولی آنچه گفتم راز دل غمین من بود که در سینه جمع شده و دود حزن و اندوه من بود که در دل خستهام متراکم شده و آه آتش افروزی که از سینه دردمند من شعله کشیده؛ تنها خواستم با شما حجت را تمام کرده باشم
در میزنند و پشت در آتش به پا شدهست
کوچه به درد ملتهبی مبتلا شدهست
در میزنند و شهر نفس هم نمیکشد
حجم سکوت ممتد بیمنتها شدهست
در را شکستهاند و کسی ضجه میزند
بر روی شهر وقت نزول بلا شدهست
تکلیف یک کبوتر پهلو شکسته چیست؟
وقتی در آشیانهاش آتش به پا شدهست
نفرین به مردمان دغل کار روزگار
کز ظلمشان به آل پیمبر جفا شدهست
(ابراهیم قبله آرباطان)
حلال کنید
- ۸۷/۰۲/۲۵
جالب بود .