نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

عذر خواهی

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۸۶، ۱۱:۱۳ ب.ظ

بسم رب

سلام

از تمام دوستانی که لطف کردن و متن مزخرف پایین رو خوندن ممنون.شاید اگه خودم بودم اصلاً بهش نگاه هم نمیکردم.در ضمن بعضی ها هم که لطف داشتن و ما رو با الفاظ بسیار زیبا مورد خطاب قار داده بودن و ما هم نهایت لذت رو بردیم.((حالا به شیدا بر نخوره بگه من که گفتم دیگه بهت چیزی نمیگم.منظورم تو نیستی)).بعضی ها هم به جای تبریک و تهنیت و شادباش گفتن اومدن تاریخ تولد خودشون رو یاد آوری کردن و مثله یه آشنای غریب در خواست تبریک و کادو کرده بودن.به قول یکی از دوستان لر :خدا شانس بیاره!!!!

اما غرض (نمیدونم درست نوشتم یا نه. خانم معلم آخرش صحیح کنه) از نوشتن این متن این بود که فقط یه چیزی نوشته باشم و یه عذر خواهی از تمام دوستان به خاطر چرت و پرت هایی که نوشته شده بود.اصلاً قصد نداشتم این جوری بشه...................

راستیتش دنبال موضوع میگردم که یه کم بنویسم. همین که آخر شب میشه نوشتنم میادا اما خوابم هم میگیره نمیتونم بشینم بنویسم.برا همین یه چیز میخوام که بشه در موردش روز هم نوشت.

.........................

یه سوال !!!

کی تا حالا قوّتو خورده؟

مواد تشکیل دهندهآن را هم نام ببیرید

...............................................

اصلاْ به تو چه که دیگران بدونن کی تولدته

مگه تفه (تحفه تهفه)ای.

 

  • سید مهدی

نظرات  (۱)

  • آشنای غریب
  • سلام
    مهدی جان
    یه کم خودتو لوس کن . بابا دست بردار از این مظلوم نمایی کردن . هر کی ندونه فکر میکنه چه آدم مظلومی هستی . جونور من که میشناسمت .
    حالا از همه این حرفا بگذریم کادوی من چی میشه ؟
    کی میای تهروون ؟
    راستی قالبتم خیلی مسخره است
    یاعلی
    مهدی ................

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی