Title-less
امشب شب بیست و یکم ماه رمضانه
موندم که چی بنویسم . یه جورایی تو ی برزخ گیر کردم و دستم به نوشتن هم نمیره. نوشتن که نیست چرت و پرت.دوست داشتم یه چیز قشنگ در مورد امیر المومنین مینوشتم و باهاش حال میکردم اما موندم آخه چی در موردش بگم. از فضائلش بگم یا از مناقبش؟
از سختی هاش بگم یا از آرامشش.آرامش که نداشت. از همون دوران کودکی ونوجوونی خودش رو وقف اسلام کرده بود. نمیشه تو چن خط خلاصه کرد و گفت.
یکی از فضایل امیر ال مومنین رو مینویسم :
همانا خداوند متعال برای علی ابن ابی طالب فضایل بی شماری را قرار داده است. هرکس فضیلتی از فضایل او را یاد کند و بدان اقرار نماید خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد و هر ک آن را بنوید تا آن نوشته باقی ات فرشتگان برای نوینده اش طلب آمرزش میکنند و هر ک آن را بشنود خداوند گناهانی را که با شنیدن انجام داده میبخشد و هرک به فضایل نوشته شده آن حضرت نگاه کند خداوند آن گناهانی را که با چشم انجام داده میبخشد
فکر کنم همین برای نجات همه شیعه هاش بس باشه.
................................
امروز بچه ها میخوان برای احیا و شب قدر برن قم و جمکران. دوست دارم باهاشون برم اما هنوز هیچی معلون نیس.اگه راهمون بدن میریم و گرنه هیچی.امروز مثلاْ صبح میخواستم زود پاشم و برم بانک. اما ....
دیشب تا بعد نماز صبح بیدار بودم و نخوابیدم.اینا چیه که دارم مینویسم.بی خیال.
- ۸۶/۰۷/۱۰
فضای قالبت بهم آرامش میده
نوشته هات هم همینطور
توی این شبا واسه من دعا کن
خیلی به دعا نیاز دارم
میگن دعای غریبه ها زودتر براورده میشه
پس التماس دعا