Title-less
جمعه, ۶ مهر ۱۳۸۶، ۰۸:۰۸ ب.ظ
از یاد تو بر نداشتم دست هنوز
دلهست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز ...
................................................................
یا انیــس من لا انیـس له
می خواهم امشب برایت بنویسم .... دستــانم می لـــرزد ماننـد دلم .... شــرم نگاهم را فرش کرده است ... نامت که می آید سرافکنده می ایستم سکــوت می کنم
از بودنم خجـــــــلم
از این همه ثانیه که بیهوده گذراندم .... از قدمهایی که برای رسیدن برنداشتم ..... از راهـــی که نیامدم .... از عشقی که در دل هست و بس نیست .... از معرفتی که پایش لنگ می زند
می خواهم اعتراف کنم
می خواهم اعتراف کنم هنوز نشناختمت
زمزمه هایم هنوز از جنس خاک است هنوز بوی آسمان نگرفته ... هنوز صدایم از میان میلههای این قفس طلایی خوشرنگ چند قدم دورتر نمی شود ...
- ۸۶/۰۷/۰۶
وب جالب وبسیار زیباییه. امیدوارم روز به روز نیز بهتر بشه.
التماس دعا
با تبادل لینک موافق بودین خبرم کنین
موفق باشین