Title-less
دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۸۶، ۱۲:۵۹ ب.ظ
های انسان!اینجا تا همین دیروز
دریا بود.....
و ما ...
دو نیمکت رو به... دریا
آن هنگام که تو را به رسم تبعید
به این ساحل مرده کوچ ت می دهند...
برایمان باران بیاورکه... ما هم روزی
عاشق بوده ایم !
برایمان پیام بیاور
دریا هنوز آبی ست !؟آسمان چه!!؟
بوته های وحشی تمشک ..
از وحشت سوختن جنگل .... هنوز پریشانند ؟
وجنگل ...
به حرمت گلها .... هنوز بیدارست ؟
برایمان خبر بیاور ... هنوز
معشوق از فرط عشق
گل اهدایی عاشق را
میان برگ های کشنده دفتر خاطرات
خفه می کند !؟
بگو هنوز درخت سرو
در کابوس اره
و قفس شدن
از شرم اسارت پرنده
بر خود می لرزد !؟
اگر به این دیار آمدی
برایمان یک جرعه
دریا بیاور....
- ۸۶/۰۶/۲۶