نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

Title-less

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۸۶، ۱۱:۴۶ ب.ظ

دست من گیر که این دست همان است که من

بار ها از غم  هجران تو بر سر زده ام

امشب حال و هوای عجیبی دارم . تازه بر گشتم . یه مقدار سر گیجه دارم و خسته ام. اما مهم نیست  مهم اینه که باز هم دلتنگی به سراغم اومده. خاطرات و مسایل و اتفاقات گذته  همینجوری  پشت سر هم به یادم میان و نمیذارن خیلی چیزا رو فراموش کنم

چند وقتی بود که زیاد فکر نمیکردم بهش اما امروز تو مسیر برگشت مدام ذهنم رو مشغول خودش کرده بود و یه لحظه آرومم نمیذاشت

هر کاری کردم که از ذهنم بیرون بره نشد که نشد. مونده بودم چه کار کنم؟این چند وقت هم که همش تنها این ور و اون ور میرم و کسی نیست که تو راه باهاش حرف بزنم.. چاره ای نبود . نشستم و فکر کردم.خاطراتم رو مرور میکردم و بعضی وقتا یه خورده دلم میگرفت و اشکام نزدیک بود که سرازیر بشن. اما نمیشد گریه کرد. چون زشته که آدم توی اتوبوس بشینه و الکی الکی گریه کنه. برا همین مجبور میشدم بریزم تو خودم که نتیجه اون این چرت و پرت نوشتنای امشبه.

 

 

  • سید مهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی