نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب
۲۸
فروردين
متن زیر نامه یکی از بهترین اساتید بنده است که به رییس جمهور محترم نوشته اند.

 خواهشمندم فقط یکبار به درد دل ایشون گوش کنید

 

قلمم را شکستند !

به نام خدا

 

به : رییس جمهور محترم  

موضوع: وصیت نامه قلم

سلام علیکم :

 

                احتراماً باستحضار می رساند:

                                                         با عنایت به اصل نهم قانون اساسی که تصریح شده است : هیچ مقامی حق ندارد به نام  حفظ استقلال و تمامیت عرضی کشور ، آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات ، سلب کند . و همچنین مطابق اصل 24 قانون اساسی که قانون گذار اشعار داشته است : نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد . 

متأسفانه وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در اقدامی مغایر با اصل آزادی بیان ، از صدور مجوز چاپ برای کتابهای تألیفی اینجانب خودداری نموده است .

کتب فوق تحت عنوان رمان تخریبچی دوران در شهریور ماه سال 88 جهت دریافت مجوز چاپ به وزارت ارشاد تسلیم و به شماره 1043507 ، و همچنین مجموعه داستان کوتاه کاندیدا به شماره 1057850ثبت گردیده است .

در پیگیری های بعمل آمده ، مسئولین آن وزارتخانه بدون بیان هیچ دلیلی اعلام نمودند که کتاب شما غیر مجاز اعلام شده است !

چندین بار درخواست های خود را برای مشخص کردن علت عدم صدور مجوز به تمامی سلسله مراتب وزارت ارشاد ارسال نموده ام ولی هیچگونه توفیقی حاصل نشده است !

 علی هذا با نگرش به مطالب معروضه و بذل عنایت به اینکه در تمامی 20 جلد کتاب تألیفی این حقیر تا کنون هیچگونه مطالب مستهجن و خلاف عفت عمومی و موارد مخل امنیت ملی یافت نمی شود ، بلکه بر عکس این کتاب نیز به مانند سایر کتب منتشره ام در عرصه ادبیات داستانی دفاع مقدس نگارش گردیده است ، خواهشمند است مقرر فرمایید طبق سوگندی که مطابق اصل یکصد و بیست یکم قانون اساسی خورده اید نسبت به احقاق حقوق حقه یکی از شهروندان این نظام اسلامی، اقدام مقتضی را مبذول فرمایید.

جناب اقای رییس جمهور !

شما طبق این اصل سوگند خورده اید :

 پاسدار قانون اساسی باشید و سوگند خورده اید از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنید...

جناب اقای احمدی نژاد !

آیا برخورد های سلیقه ای و دور از شأن وزارت خانه ای تحت امر شما که بر خلاف اصل 24 قانون اساسی رفتار می کند ، شما را به عنوان رییس قوه مجریه و کسی که به اجرای قانون اساسی سوگند خورده اید ، وادار به واکنش نمی کند؟!

ملاحظات:

     1- حقیر که در حسرت گلوله های سربی ، سینه ام را پس از بازنشستگی زود هنگام ، به گلوله های کاغذی سپرده ام ، در بدو امر با نگارش کتاب اشک نسل سوم برای تخریبچی دوران ، مزه اولین گلوله های بی مهری را با پوست و استخوانهای بجا مانده از …، دریافت نمودم و بال پروازم را وبالم دیدم.

بالاجبار با تتمه موجودی باقی مانده از حقوق بازنشستگی ام ، خود هزینه چاپ کتاب اشک نسل سوم را متقبل شدم .

پس از انتشار ،  برخی از آقایان مدعی حفظ و نشر آثار عاشقان سفر کرده  ، شرط خرید کتاب را حذف مواردی دانستند و …، که در نهایت، شکستن قلم را به فروختن آن ترجیح دادم .

همین حضرات وقتی در سال 83 داستان راه رجا بسته نیست را با الهام از ملاقات های مردمی حضرتعالی در سمت شهردار تهران  نوشتم ، من حقیر را متهم به جانبداری سیاسی کردند ! غافل از آنکه وظیفه یک نویسنده متعهد ، الگو برداری از عملکرد اصولی و درست مسوولین است ! آن زمان هم به بهانه نگارش این داستان بایکوتم کردند و متهم !

 بگذریم که اکنون همان جماعت ابن الوقت کاسه از آش داغتر شده اند.

با باقیمانده توانم، آخرین رمقم را برای نگارش حدود بیست جلد کتاب که در تمامی آنها از جانبازی بزرگ مردان عاشق سخن گفته شده است ، صرف نمودم و دریغ از ذره ای مساعدت از مدعیان این عرصه !؟

شایان ذکر است هنگامی که مجموعه داستان های کوتاه قرارمون ساعت عشق به چاپ رسید ، هیچ یک از مدعیان سینه چاک فرهنگی این کشور کوچکترین حمایتی از این کتاب بعمل نیاورد ! همان کسانی که صحبت های یک استاد دانشگاه را در خصوص تقلید را  در بوق و کرنا جار زدند ، حاضر نشدند جواب گستاخی های همان به اصطلاح استاد را که بصورت ادبیات داستانی در این کتاب داده بودم ، کوچکترین حمایتی در خصوص نشر آن کند !

بگذریم  ، حکایت حقیر بعنوان نویسنده ای که توفیق قلم زدن در عرصه ادبیات دفاع مقدس را یافته ام ، حکایت همان چوب دو سر طلاست که هم باید از دوستان چوب بخورم و هم از دشمنان …

علی ایحال توانم به صفر رسیده است و بار ادای تکلیف بر دوشم روز به روز سنگین تر می شود ، دیگر نمی دانم چگونه باقی بمانم تا از عشق بازی آن سبکبالان عاشق بنویسم.

جناب رییس جمهور محترم !

گناه من که یکی از پر کار ترین نویسندگان ، محقق و مدرس ادبیات داستانی در عرصه ادبیات دفاع مقدس هستم ، چیست؟!

آیا به صرف اینکه نخواستم قلمم را آنگونه که حضرات پیشنهاد داده اند به تاراج منیٌت های آنان قرار دهم ، این است که ثمره زحمات سال ها تلاشم را با انگ غیر مجاز به یغما ببرند؟!

گناه من چیست ؟!

آیا بیان حقایت در خصوص مدعیان این عرصه و گوشتزد کردن وظایف محوری آنان ، باید منجر به اینگونه اقدامات سلیقه ای شود؟!

آیا درست است که متولیان نشر و گسترش ادبیات دفاع مقدس به صرف انتقادات دلسوزانه این حقیر اعلام کنند که حالا دست این نویسنده در هنگام گرفتن مجوز چاپ کتاب هایش زیر ساتور ماست و باید شاخ او را بشکنیم تا دیگران جرأت انتقاد به عملکرد ما نداشته باشند!

جناب آقای احمدی نژاد !

گناه من این است که نخواستم قلمم را آنگونه که مد نظر برخی از مدعیان است بفروشم !

گناه من این است که گفتم آنچه را که وظیفه قلم است .

گناه من این است که نخواستم به مانند برخی از باجگیران فرهنگی ، حرمت قلمی را که  جوهره اش را از خون مطهر شهدا گرفته است ،  نان آور سفره خالی ام کنم !

گناه من این است که با دست خالی ولی با تکیه بر عنایت خداوند متعال سعی کردم نسلی را تربیت کنم تا بزرگ مردان عرصه هشت سال دفاع مقدس را بهتر بشناسند.

گناه من این است که به جای همراهی کردن با برخی از مدعیان دفاع از فرهنگ عاشقان سفر کرده که تنها به کارهای نمایشی مانند : ایجاد نمایشگاه ، تندیس ، چاپ خاطرات به مانند یک انتشاراتی خرده  پا بسنده کرده اند ، سعی کردم با توجه به روانشناسی رفتاری نسل جوان جامعه از جذابیت های داستانی برای انتقال ارزش های دفاع مقدس استفاده کنم.

گناه من این است که به عنوان مدرس ادبیات داستانی طرحی نو برای تربیت نسل جدید نویسندگان دفاع مقدس ایجاد کرده ام...

گناه من این است که نخواستم در مقابل اشتباهات فاحش مدعیان این عرصه سکوت کنم...

گناه من این است که طرح ها و روش های براندازانه دشمن را در این عرصه به زبان داستان بیان کرده ام.

گناه من این است که به جای هجو ارزش ها به بیان درست ارزش  های هشت سال دفاع مقدس پرداختم.

گناه من این است که نخواستم حرمت مردان مرد را به سخره بگیرم.

گناه من این است که نخواستم در مقابل باجگیران فرهنگی سکوت کنم تا ارزش هایمان را به تاراج ببرند.

گناه من این است که سعی کردم نسل نویسنده ای را تربیت کنم تا ابوذر وار حرمت قلم را پاس دارند ، ولی غافل از اینکه هرچقدر تلاش کنم و بنویسم باید مجوز چاپ داشته باشم و اینجا همان پل صراط مد نظر آقایان است ! جایی که مانع عبورم می شوند تا قلمم را آنگونه که می خواهند بخرند!

گناه من اعتقاداتم است ...

جناب آقای رییس جمهور !

وقتی که ثمره سال ها تلاشت را نتوانی منتشر کنی یعنی اینکه مرده ای بیش نیستی ! کاری که در این سال ها با من کردند دست کمی از ترور و حذفم نداشت ! ولی تحمل کردم و با خون جگر مقاومت ... ولی چه فایده که مجبورم کرده اند تا قلمم را بفروشم ( آنگونه که برخی از مدعیان پیشنهاد داده اند ) ، یا قلمم را بشکنم.

حتی از تصورش نیز شرم دارم، که در هیچ جبهه ای عقب نشینی نکردم، ولی بیش از این توان حضور در این جبهه فرهنگی را ندارم ، ترجیح می دهم ننگ عقب نشینی از این جبهه فرهنگی را بر پیشانی داشته باشم ! ولی خفت فروش قلمم را آنگونه که برخی از آقایان پیشنهاد داده اند ،هرگز!

این وصیت نامه قلمی است که مدعیان دفاع از ارزش ها ی دفاع مقدس و فرهنگ کشور ، وادار به شکستنش کردند!

ای کاش من هم می توانستم چشم بر سوء استفاده دشمن ببندم و به آمار معتادانی که خود را در مقابل این همه ظلم به آتش می کشند بپیوندم!

ای کاش....

     2- برای امثال من که تمام عمر خود را صرف پاسداری از نظامی کرده ام که تمام بود و نبودم از آن است ، و در این آخر عمری تکلیف خود را در سنگر فرهنگی جستجو می کنم ، نوشتن این رنجنامه درد آور است . زیرا نمی خواهم به گونه ای درد مظلومیت امثال خود را فریاد کنم که خدای ناکرده دستآویزی برای دشمنان در کمین نشسته باشد .

جای تأسف است ، کتابی که از حماسه سازان بی ادعا نوشته شده است ، اینگونه مهر غیر مجاز برای چاپ از سوی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران بخورد !

وادارم کردند تا قلمم را بشکنم ! قلمم را شکستم تا ننگ فروش آن را تحمل نکنم ! قلمم را شکستند تادیگر ننویسم! چشم ... دیگر نمی نویسم ... ننوشتن بهتر از هرچی نوشتن است...

تنها دارایی ام در این زمانه قلمم بود که آن هم اینگونه شکست !  دیگر هیچ ندارم که برای از دست دادنش واهمه داشته باشم به جز اعتقاداتم ...

قلمم را شکستند... خدا ...

 

با تقدیم احترامات شایسته

نویسنده مجموعه داستان های تخریبچی دوران

ابوالفضل درخشنده

  • سید مهدی
۲۷
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

این یک منبر کوتاه و مختصر است.فقط در چند دقیقه

برای مقدمه بحث لطفاً یک صلوات مرحمت بفرمایید.

سیاست خارجی کفار                                    سوره العنکبوت: آیه 12

وقال الذین کفروا للذین آمنوا اتبعوا سبیلنا ولنحمل خطایاکم

با نگاهی به  تاریخ و سیاست  حکومت های حاکم بر جهان و قدرت هایی که قصد استعمار و استثمارو  تسلط بر امور سایر کشور ها  از جمله کشور های اسلامی را دارند می توان به  یک نتیجه بسیار مهم دست یافت و آن این است که  کفار برای دست یابی به هدفشان یک استراتژی اصلی دارند .اینکه:

کفار دوست  دارند مردم دست از ایمانشان بکشند (ودّ کثیراً من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا  البقره/109)

لذا برای این کار جند روش را برگزیده اند:

1)      جنگ به راه می اندازند(لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم  البقره 217)

2)      می گویند شما لا اقل در عمل پیروما باشید(اتبعو سبیلنا)که اگر چنین نمودید ما تمام مسئولیت شما را بر عهده میگیریم(ولنحمل خطایاکم)

3)      و اگر موفق نشدند دوست دارند لا اقل با آنها سازش کنید(ودّوا لو تدهن فیدهنون القلم/9)

  • سید مهدی
۲۳
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها شاهد  این هستیم که تحولاتی درون جبهه اصلاح طلب رخ داده و سکوتی نسبی بر سخنگویان چند ماه قبل این جبهه حاکم شده و در مقابل تعداد دیگری از سران اصلاح طب مجدداً لب به سخن گشوده اند.اما ششاید چیزی که بیشتر این روزها جلب توجه میکند سخنان این روزهای جناب خاتمی است که در نوع خود جالب توجه است.شاید بتوان گفت ایشان به نحوی قصد دارند با ادبیات و گفتاری جدید سر پوشی بر مواضع سایر هم قطاران خود گذاشته و فجایع بیانیه ها  و سخنان دوستان خویش را به فراموشی بسپارند.ایشان در سخنرانی خود در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران (که تعداد آنها و ...معلوم نیست )گفته اند:             در پیش گرفتن استراتژی دروغ توسط تریبون‌های رسمی، نتیجه طرح انواع تهمت‌ها و اتهامات علیه دلسوزان نظام و یاران امام موجب دلزده شده شدن نسل جوان و مردم از نظام جمهوری اسلامی است.

نکته قابل توجه در سخنان ایشان فرافکنی و سر بسته سخن گفتن است.کاری که میتوان به راحتی برای تخریب هر فرد ، گروه و یا جریانی خاص انجام داد.ایشان به این که چه دروغی و از سوی کدام رسانه صورت گرفته سخنی به میان نیاوردند و سعی کردند با ادبیاتی نه چندان نا آشنا که مخصوص خود ایشان است اتهاماتی را به دولت و جریان حاکم بر نظام وارد نمایند و خود و دوستان خویش را از حوادث اخیر کشور تبرئه نمایند.همچنین واژه ای دیگر که این روزها بسیار از آن یاد میکنند واژه یاران امان است که سعی دارند در پناه این واژه خود را موجه جلوه دهند و دیگران را افرادی معرفی کنند که در خط امام نیستند.ای کاش آقای خاتمی به این نکته مهم توجه میکردندکه :

با نبی(علی) در بدر بودن شرط نیست .  ای برادر نهروان در پیش روست...

این که عده ای در گذشته با امام بودند (و به قول علما: فیه نظر) شرط سالم بودن و موجه بودن افراد نیست.چرا که تاریخ خود گواه روشنی بر مردودی خواص در برهه های حساس است.ای کاش یاران امام  اولاً خودشان را در معرض اتهام قرار نمیدادند و ثانیاً  از خودشان دفاع میکردند و توضیحاتی در خصوص اتهامات وارده میدادند. اما نمیدانم آقای خاتمی به چه جرات و اجازه ای خود را نماینده نسل جوان معرفی میکنند و از جانب نسل جوان سخن می گویند.امروز نسل جوان به آینده انقلاب و ایران امیدوار تر شده و میداند که که بر خلاف سالها و دهه های گذشته هیچ شخص و یا گروه خاص مصونیت ندارند و همه باید در قبال مردم و جامعه پاسخگو باشند.اینکه ممکن است جوانان از انقلاب دلزده شوند نتیجه عملکرد غلط مسئولین بوده و امری طبیعی است.کاری که در دهه های گذشته به مراتب شاهد آن بودیم و امروز کمرنگ تر شده است.

همچنین رییس دولت اصلاحات در قسمت دیگری از سخنانش گفته:

:«الان هم معتقدم برای گذر از این دوران هیچ راهی جز اصلاحات با آن قرائتی که بیان شده است وجود ندارد.»وی افزود:«موقعیت کشور بعد از انتخابات بد است و ملت هزینه بسیار بالایی در این ایام پرداخته است، عواقب مدیریت موجود در جامعه مطلوب نیست واگر چاره‌ای اندیشیده نشود ،سال 89 ،سال بحران‌های اجتماعی خواهد بود.» ما خواهان براندازی نظام نیستیم و خواست ما حفظ نظام است»،:« باید کشور از فضای امینتی خارج شود، باید به سمت آرامش رفت به خواست‌ها و مطالبات مردم پشت نشود و همچنین آزادی زندانیان و آزادی فضا و انتخابات تامین گردد، در صورت تحقق این موارد کشور از این فضا خارج خواهد شد.

ایشان این روزها سعی در به فراموشی سپردن حضور پر رنگ و بی سابق مردم و پیروز عظیم ملت ایران در انتخابات رادارند و می خواهند با قرائتی جدید این  انتخابات را بی ارزش جلوه دهند.نمیدانم آقای خاتمی از کدام موقعیت بد سخن میگوید. ایشان معتقد است که ملت هزینه بالایی برای این ایام پرداخته است.به فرض این که گفته ایشان صحیح باشد  اگر هدف ما حفظ نظام و انقلاب باشد این هزینه چیزی نیست. این انتخابات با تمام وقایع و حوادث قبل و بعد خود خدمتی بزرگ به انقلاب و نظام انجام داد و آن روشن  شدن تکلیف بسیار از افراد جامعه بود که مواضع مشخصی نداشتند و هر روز به گونه ای رنگ عوض میکردند.این انقلاب موجب شد که دوست از دشمن شناخته شود و دست بسیاری از غارتگران از بیت المال مسلمین قطع شود.آقای خاتمی این انتخابات انقلاب دوم مردم ایران بود.انقلابی علیه جریانی که شما بر مردم به دروغ تحمیل کرده بودید.انقلابی علیه جریان اصلاح نشده و غیر قابل اصلاح اصلاحات.آقای خاتمی.مدیریتدر جامعه اگر چه ممکن است در سطح مطلوبی نباشد اما در قیاس با مدیریت دوران اصلاحات که خود شما ار بحران های فراوان آن روزها سخن میگفتید صدها بار که نه هزاران بار بهتر است.مطمئناً سال 89 سال بحران های اجتماعی نخواهد بود.شاید سال بحران سازی از جانب برخی معاندین و مخالفین انقلاب که این روزها در  جبهه اصلاحات به وفور یافت میشوند  باشد.اما آنها یی که انقلاب دوم را در 22 خرداد به پا کردند نخواهند گذاشت بحرانی در کشور حاکم شود.آقای خاتمی! شما در مقامی نیستید که برای کشور باید و نباید  در نظر میگیرید. منظورتان کدام فضای امنیتی است؟بروید سایر کشور ها را هم ببینید.شما که دست به سفرتان خوب است.ببینید در سایر کشور ها با مخالفین نظام و دولتشان چگونه بر خورد میکنند و در ایران چگونه.بروید در همان فرانسه که آن را  مهد دموکراسی  می خوانند ببینید.(همان کشوری که درآن موجبات سر افکندگی و خفت ایران را فراهم ساختید) . ازادی و آرامش آن چیزی نیست که شما تعریف میکنید.به نظر شما جرا افرادی که علیه نظام و امنیت ملی جامعه دست به توطئه زدند باید آزاد شوند؟؟؟چرا افرادی که نزد طراحان انقلاب های رنگی آموزش دیده بودند باید آزاد باشند؟چرا ملاقات کنندگان با جورج سورس نباید محاکمه شوند؟؟؟آقای خاتمی! لطفاً شما دیگر از سلامت در انتخابات چیزی نگویید.مگر خود شما از سیستم دیگری رای آوردید؟؟خود شما هم سال 76 با وعده هایی که به جوانان و مردم دادید از همین سیستم وارد فضای حکومتی جامعه شدید.چه شده که امروز  آن را قبول ندارید؟؟؟

آقای خاتمی مشکل شما این است که قوانین هر بازی را تا جایی قبول دارید که به نفعتان باشد و پیروز و حاکم باشید.اما وای به روزی که بازنده باشید...

 

  • سید مهدی
۲۰
فروردين


آقای ضرغامی لطفاً یک لیوان نسکافه...

کی خسته است؟

دشمن...

دشمن کیه؟

آمریکا.اینگلیس.اسراییل...

نه این روزها آنها هم خسته نیستند.نه آمریکا و نه اسراییل... حتی اگر بعد از یک فتنه بزرگ باشد.آخر مگر کسی با نسکافه های مرغوب نستله خسته میشود؟؟؟کافی است یک لیوان(واحد نوشیدن نسکافه را نمیدانم لیوان استکان فنجان) از آن بنوشید.این را آقای صدا و سیما گفته.میگفت خستگی یک روز را با نوشیدن یک فتجان نسکافه ار تن بیرون کنید.اما  این روزها نگاه کودکان و زنان مسلمان فلسطینی است که خسته است.نگاهی که به دستان و جیب ماست.به دستانی که درون جیبمان میرود و مبلغی را بیرون می آورد تا گلوله ای از گلوله های سلاح های اسراییل ها را درون خشاب قرار دهد.

این روزها روزهای همت مضاعف است و کار مضاعف.این روزها هم صدا وسیما میداند که باید همت مضاعف داشته باشد تا کار مضاعف داشته باشد تا پول بیشتر بدست آورد.این را آقای نستله هم میداند.اما صدا و سیما همت میکند و بدون کار مضاعف پول بدست می آورد.چرا که نستله آنقدر پول دارد که به راحتی هزیینه تبلیغات هنگفت صدا و سیما را بدهد.آقای نستله آنقدر پول دارد که به دختران و پسران جوان پول بدهد تا دست در دست هم دهند به مهر و جنس های نستله را در خیابان های تهران به رخ مردم یکشند.اما آقای نستله باهوش  هم هست.آن قدر که بهانه ای به دست این دختران و پسران بدهد تا دیگر کسی به آنها گیر ندهد که چرا پول گلوله های اسراییلی را جمع می کنند.این روزها همه فکر پول مضاعف هستند.من هم هوس نسکافه های نستله را کردم. مرغوب است.آخر بهای آن خون پاک ترین و با ارزش ترین مردم است.این با ارزش ترین را خدا گقته که فضل الله المجاهدین علی ال... 

  آقای ضرغامی میشود میشود یک لیوان از آن نسکافه های گلد را برای من بریزید؟؟؟از خون آن زنی که به تنهایی مقابل یک گروهان ایستاده و مانع جرکت آنهاشده است...

Image Hosted by Free picture image hosting at Free-Picture-Host.com

 بگذارید ما نسکافه بخوریم .راشل کوری هست تا فکری برای فلسطین کند...

  • سید مهدی
۱۸
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

از شماست که بر ماست!!!

خاتمی هم به درد موسوی و کروبی دچار شد!

مشغول ورق زدن سایت ها بودم که یه سخنان اخیر آقای خاتمی بر خورد نمودم.که حاوی مطالب جذاب و آموزنده ای بود که این نوع بیانات ایشان از دو حال خالی نیست:یا دلیل بر شوخ طبعی و قوه  طنز پردازی بالای ایشان است و یا دلیل بر توهم و فراموشی وی.

به این جملات خوب دقت کنید(البته به کلمه خوب نیازی نبود):

1)خصوصیت جریان اصلاح طلب پیروی از خط امام راحل دلبستگی به انقلاب جمهوری اسلامی و پایبندی به قانون اساسی است!!!

2)افرادی که از آقای موسوی انتقاد میکنند افرادی منحرف هستند!!!!!

3)نگرانی اصلاح طلبان در شرایط کنونی اصل نظام و انقلاب اسلامی و ایران است!!!!!!

با اندک تامل(برای همین گفتم خوب نیاز نبود) در جملات بالا در می یابیم که

 اولاً: آقای خاتمی فرق بین اصول گرایان و اصلاح طلبان را نمی دانند.یعنی ایشان فاقد هرگونه درک سیاسی و اجتماعی هستند و یا از اوضاع و احوال جامعه بی اطلاعند و یا نسبت به مواضع اصلاح طلبان(از جمله خودشان) دچار فراموشی شده اند.از نظر ایشان پیروی از خط امام یعنی آتش زدن تصویر مبارک ایشان و انکار اندیشه های سیاسی امام راحل و ضرردار خواندن مطرح شدن اندیشه های امام در زمان کنونی است.همچنین دلبستگی به انقلاب و جمهوری اسلامی از نظر ایشان همان شعار جمهوری ایرانی اصلاح طلبان در مقابل شعار جمهوری اسلامی مردم ایران است و پایبندی به قانون اساسی یعنی نپذیرفتن قانون و رای مردم و انتخابات.

ثانیاً:آقای خاتمی جمعیت بیست و چند میلیونی را که به موسوی رای نداده اند را منحرف میدانند و یا به فرض (البته فرض محال) ثابت بودن رای دهدگان به موسوی(که یقیناً آرای وی دچار ریزش فراوان شده)تنها یازده میلیون رای دهنده به موسوی منحرف نیستند.البته این گونه هم میتوان گفت بر طبق تعریف ایشان جمعیت معترض به موسوی در روز نهم دی ماه و یا 22 بهمن ماه هم منحرفند.راستی آقای خاتمی! چه قدر منحرف در ایران وجود دارد!!!؟؟؟

ثالثاً:بر طبق گفته های آقای خاتمی حفظ نظام یعنی اردو کشی های خیابانی و دستور به بیرون ریختن مردم و در مقابل نظام و دولت قرار گرفتن!آیا حفظ نظام یعنی نادیده گرفتن قانون اساسی و تلاش برای دور زدن قانون اساسی و شورای نگهبان با مطرح کردن طرح کمیسیون ملی انتخابات؟؟؟

راستش به هیچ وجه قصد نقد سخنان بی ارزش خاتمی را ندارم و اینها تنها بیان 3 جمله از بیانات گهر بار  ایشان بود.چرا که به قول شهید مظلوم بهشتی(ره) (البته نقل به مضمون) با فرض وجود یک میلیون مخالف جمهوری اسلامی از جمعیت 36 میلیون نفری(آن زمان)نیاز و وقتی برای پاسخگویی نداریم و باید به جلو حرکت کنیم.(یعنی آنها ارزش فکرکردن و پاسخ گرفتن ندارند)

اما با اندک مطالعه در مسیر و روند انتخابات تلاش گسترده اکثر اصلاح طلبان را جهت بر اندازی نظام به خوبی میتوان مشاهده کرد.اما این که آقای خاتمی و سایر دوستانشان با چه رویی این حرف ها را میزنند جای تامل دارد. به راستی چه چیزی باعث شده  که ایشان و دوستانشان با خیال راحت در جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اقدام نمایند و خود را مدافع نظام و انقلاب بدانند و آب از آب تکان نخورد؟؟؟

آقای قوه قضائیه فکر میکنم که:

 از شماست که بر ماست...

  • سید مهدی
۱۶
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتها بودکه نمینوشتم.مدتها بود که حرفی نمیزدم.مدتها بود مه دستم اصلاً برای نوشتن حسی نداشت. اما دیدم که اصلاً نمیشود بی تفاوت بود.هفته سوم فروردین است و نزدیک میشویم به شهادت سید شهیدان اهل قلم.این روز ها در هیچ تقویم و سر رسید و سال نامه ای ننوشته اند که جه روزی است سالروز شهادت سید.این روزها آنهایی که از سید کینه داشتند خوشحالند و آنها  هم که خود را عاشق او میدانستند فراموشش کرده اند.راستی کجایی سید.سال 88 تمام شد و رفت.سال سال خواص بود و عوام.سال مردودی خواص بی بصیرت.سال پیروزی عوام حامی ولایت.سال 88 تمام شد و کسی نبود که با این عمار علی لبیک گوید.نمیدانم سید تو کجا بودی وقتی آقایمان میگفت این عمار.این عمار این عمار...این روزها این عمار سوژه ای برای نوشتن ها شده و حال چه کسی میداند عمار که بود؟

این روزها دعواست بر سر اینکه ما 8 سال دفاع مقدس نداشتیم بلکه 10 سال بود دفاع مقدس و برخی هم میگویند 8 ماه دفاع مقدس بعد از انتخابات.اما سید من میخواهم بگویم ما بیش از 30سال دفاع مقدس داریم . بیش از 30 سال است که میجنگیم با دشمنان امام و انقلاب و نظام.بیش از 30است که برایمان نقشه میکشند و ما در پی خنثی کردنشان هستیم.سید 30سال پیش عمار ها بودند .میدانی چه زمانی را میگویم؟ آنگاه که برای دفاع از جمهوری اسلامی مناظره میکردند و اماممانن می فرمود جمهوری اسلامی.نه یک کلمه بیشتر ونه یک کلمه کمتر.آن روزها بهشتی و مطهری و  باهنر عمار بودند و امروز بهشتی و مطهری و باهنر تکلیفشان معلوم نیست.آن روزها نیازی نبود که حضرت روح الله فریاد بزند این عمار و این روزها عمار های ما کجایند؟

این روزها عمار ها در بهشتشان بر روز زمین میچرخند و صدای این عمار علی را در تاریخ ورق میزنند.این روزها خیالشان راحت است که کسی به آنها کاری ندارد.سید آنها واقعاً در بهشتند .این روزها قلم به دستها مزدوری میکنند و مزدور ها قلم به دست گرفته اند تا تاریخ را عوض کنند.سید کجایی که با قلمت ...

کاش بر میگشتی سید

این عمار...

  • سید مهدی
۱۰
فروردين
یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو

ای آفتاب من همه چیزم فدای تو

یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبح

از پشت بام مسجد کوفه صدای تو

ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم

شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو

غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بود

چیزی نداشتم که بیارم برای تو

 از روزهای هفته سه شنبه برای من

شبهای پنجشنبه و جمعه برای تو

روزی به خاطر سفر جمکران من

روزی به خاطر سفر کربلای تو

  • سید مهدی
۰۱
فروردين

امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفه‌ى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‌تر و پرتلاش‌تر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همه‌ى عرصه‌ها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکم‌تر، راه‌هاى نرفته‌اى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود ان‌شاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است. باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعه‌ى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. ان‌شاءاللَّه راه‌ها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایه‌ى خود خواهد داشت.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

  • سید مهدی
۳۰
بهمن
یک الف- بعد هم سه تا نقطه- این دعا زود دستتان برسد
می دهم آب با خودش ببرد، دست آن یار مهربان برسد
احتراماً به سقف خانه ی دل یک شکاف عمیق افتاده
از همین جا امیدوارم که، دست هایم به آسمان برسد
من تقاضای یک نظر دارم، نظرم غالباً موافق توست
این که کاری ندارد آسان است، هر که باید به میهمان برسد
یک الف- بعد هم سه تا نقطه- جمعه آمد مسیح بفرستید
احتراماً ز عشق، می خواهم تا به اوضاع مردگان برسد
نامه ها پشت نامه- اما او... - وحده لا اله الاهو
با شما هم عقیده هستم من، کارد باید به استخوان برسد
شنبه، یکشنبه و دوشنبه گذشت، رودها نامه ای نیاوردند
آنچه را از تو خواستم مگذار، پاسخش دست دیگران برسد

------------------------------------------------------

سلام

شاید این آخرین مطلب باشه توی این وبلاگ میذارم

پی نوشتهاش رو هم بعداْ میذارم.

حلال کنید

پ ن :

۱)

آیت‌الله نوری‌همدانی:چهارشنبه سوری حرام است

آیت الله نوری همدانی از مراجع عظام تقلید در پاسخ به استفتاء خبرگزاری جمهوری اسلامی در خصوص حکم شرعی برگزاری مراسم چهارشنبه آخر سال اظهار داشت: چهارشنبه سوری جزء خرافات است و کارهایی که انجام می دهند و موجب آزار و اذیت مردم می شود حرام می باشد.

به گزارش ایرنا، این مرجع تقلید در خصوص استفتاء خبرگزاری جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه در شب چهارشنبه پایانی هر سال تعدادی از هموطنان اقدام به برگزاری مراسم آتش بازی می کنند که این مراسم در سال های اخیر با تلفات جانی و مالی همراه بوده است و مسئولان در جلوگیری از آن اقدامات بسیاری انجام داده اند اما با توجه به گسترش برخی مواد محترقه جدید و ایجاد آزاد و اذیت برای هموطنان حکم شرعی برنامه های چهارشنبه آخر سال چیست نظر خود را اعلام کرد.

آیت الله نوری همدانی در پاسخ به این استفتاء ایرنا بیان داشت: بسمه تعالی. چهارشنبه سوری جزء خرافات است و کارهایی که انجام می دهند و موجب آزار و اذیت مردم می شود حرام می باشد و باید جدا از آن اجتناب شود.

  • سید مهدی
۲۵
بهمن

 


 

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه‌های خراسان، تو را می‌شناسند
                                                                   قیصر

  • سید مهدی