نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب
۱۷
خرداد

حلالم کن آقا

فکر میکردم که بزرگ شده و یادگاری ارزشمند از پدر است. خوشحال بودم که وارد عرصه سیاست شده و میتواند مهره کار آمدی برای نظام و انقلاب باشد.فکر میکردم  که مرد سیاست است و خوب را از بد و دوست را از دشمن تشخیص میدهد.و با چه اشتیاقی به او رای دادم... گاهی در تقابل با اصول گرایان و رییس جمهور بود.به او امیدوار بودیم ومخالفتش را از روی دلسوزی و خیرخواهی تلقی مبکردم.و او را نمونه یک اصولگرای واقعی میدانستم که حاضر نیست از منافع مردم دست بردارد و از حقوق آنها کوتاه بیاید.اما کم کم حرف هایش شکل عجیبی به خود گرفت.آثار تک روی و حسادت به خوبی در حرف هایش نمود پیدا کرده بود.دیگر رنگ و بوی اصول گرایی در حرف هایش نبود و دیگر درجایگاه وکیل مدافع فتنه گران قرار گرفت مقابل دولت و اصولگرایان ایستاد. شاید عده ای گمان میکردند که قصدش میانجی گری است و میخواهد به بهانه ای هر دو طرف را به هم نزدیک کند. اما به چه قیمتی؟

گذشت و البته زیاد نگذشت که همه چیز آشکار شد.همه چیز معلوم شد و فهمیدم که نه.این بار هم مثل بسیاری از موارد دیگر .مثل آیت الله گیلانی و فرزندانش.مثل آیت الله طالقانی و فرزندش.مثل  آیت الله غفاری و فرزندش.شهید مظلوم بهشتی و فرزندش.وموارد متعدد دیگر و این بار پدرش و او...

این بار شمشیر را از رو بست و همه شناختند او را. چه زود موضع گرفت. حتی در مقابل رهبر انقلاب هم ایستاد.جمله ای گفت که جای هیچ توجیهی ندارد.چشم هایش را بست و دهانش را گشود که:

«آقایانی که اصرار بر شبیه سازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند آیا صحیح می دانند که آنها و دار و دسته شان را به سپاه عمر سعد و ابن زیاد تشبیه کنیم که در روز عاشورا با ایجاد سر و صدا اجازه نمی دادند نوه پیغمبر سخن بگوید؟

اصلاً نمیدانم حرف های آقا را شنید و این را گفت یا نه.شاید بیانیه اش را از قبل نوشته بود.شاید نشنیده باشد که حضرت آقا فرمدند: سوابق طولانی و درخشان طلحه و زبیر در صدر اسلام و سپس تغییر موضع آنان را مورد اشاره قرار دادند وافزودند برخورد قاطع امیر مومنان با طلحه و زبیر، نمونه ای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است.

امروز به کوته فکری و ساده لوحیش پی بردم و از رای دادن به او پشیمان شده ام و امیدوارم خداوند از من بگذرد و از مقام معظم رهبری هم به شدت عذر میخواهم که با رای اشتباهم به این فرد موجبات این را فراهم کردم که ساده لوحی دیگر در جامعه بزرگ شود و این گونه در مقابل رهبر و مردم بایستد.

شاید حرف دل خیلی ها که به مطهری رای دادن شبیه این بنده خداست مه به موسوی رای داده بود

 

  • سید مهدی
۱۶
خرداد
ببین اندام تنهاییم را

که در لحظه های خاکستری
در انتظار طلوع خورشید است

این شب ها
چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من است
 
  • سید مهدی
۱۰
خرداد
هشدار سید احمد خمینی به سید حسن
"به حسن و برادرانش این توصیه را می نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را می خواهند."

استمرار روابط سیدحسن خمینی با سران فتنه در تناقض با وصیت حاج سیداحمد خمینی(ره) است. سیدحسن و برادرش سیدیاسر اخیراً به بهانه مراسم عروسی فرزند دبیرکل مشارکت، با موسوی و کروبی و خاتمی و برخی دیگر از دست اندرکاران فتنه همراه شدند و دور یک میز نشستند. تصاویر منتشره از صمیمیت سیدحسن با سران فتنه حکایت می کند.

در واکنش به این رویداد، برخی سایت‌های خبری، بخش هایی از وصیت نامه پدرانه و هشدارآمیز مرحوم حاج سید احمد خمینی خطاب به سیدحسن را منتشر کرد که در آن آمده است: «به حسن و برادرانش این توصیه را می نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را می خواهند. هرگز گرفتار تحلیل های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است... امروز باید در کنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. هیچکس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستورات رهبری عمل کنند.»

در ادامه وصیت حاج سیداحمد خمینی آمده است: «ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای حرکت کنیم. هرچه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنه ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت الله خامنه ای است در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام،با خدا و امام عهد کرده ام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی برخلاف میل رهبری برندارم و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینه ها بر آمریکا پیروز می شویم.»

یادآوری این وصیت نامه از آن جهت حائز اهمیت مضاعف است که سران و رسانه های فتنه گر می کوشند با سوءاستفاده از سیدحسن، نوه حضرت امام خمینی، آرمان های سترگ آن حضرت به ویژه ولایت فقیه، جمهوری اسلامی و قانون اساسی را دور بزنند و این همان خطی است که گروهک های ضدانقلاب و جبهه استکبار هم آن را دنبال می کنند.

شایان ذکر است سایت بالاترین، 22 اسفند سال گذشته به خاطر همراهی برخی افراد منسوب به بیت حضرت امام با سران فتنه و آشوب، در این افراد طمع کرده و خواسته بود که به تخطئه سیره عملی حضرت امام بپردازد.

به گزارش کیهان، «بالاترین» آن روز با اسم بردن امثال زهرا اشراقی (همسر محمدرضا خاتمی) و یکی دو نفر دیگر نوشت: «مدتی است این افراد از جنبش سبز حمایت می کنند. دیدارهای آنان با سران سبز و زندانیان آزاد شده حاکی از همبستگی است اما جناب آقای حسن خمینی، یاسر خمینی و خانم زهرا اشراقی! تا دیر نشده آغازگر حرکت باشید، شاید دیکتاتوری در ایران پایان پذیرد. از بزرگ خاندانتان شروع کنید و با نقد افکار خمینی، این تابوی دیرینه را بشکنید؛ اشتباهات سیاست داخلی، خارجی، اعدام دگراندیشان )بخوانید عناصر تروریست). جناب سیدحسن خمینی نقد پدربزرگ و پدرتان احمد خمینی آسان نیست. اکنون بهترین زمان است. زمان را از دست ندهید و نامتان را جاودانه کنید!»

  • سید مهدی
۰۱
خرداد

از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».

بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...

و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟

ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.

ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

دانلود سرود ممد نبودی

  • سید مهدی
۲۳
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر مظلوم یا مادر غریب

اللهم صل  علی السیدة الجلیلة الجمیلة...

ذات الاحزان الطویلة فی المدة القلیلة

المجهولة قدرها و المخفیة قبرها

حضرت زهرا شهادت

چه روزهای غریبی است این روزها. روزهای مظلومیت و غربت. روزهای خانه نشینی علی.روزهای گوشه نشینی حسن و روزهای تلخ بی مادری زینبین.آه مادر نرو.نگاه کن به کودکانت...

این روزها بوی دود همه جا را گرفته.بوی دود و فریاد.بوی دود و ماتم.بوی کربلا.بوی عاشورا.بوی  دری سوخته یا خیمه های سوخته.بوی قتله گاه یا بوی کوچه و بوی مادری تنها و خسته.خسته از نامردی ها و نا مردمی ها. خسته از بدعت ها.خسته از قوم یهود.این روزها بوی مادر می آید که در بستر است.بوی مادری که نازک تر از برگ گل است.مادری مهریان و دلسوز

مصطفی میگفت گل بوییدنی است

برگ نازک تر زگل کی چیدنیست؟

چه قدر دوست دارم از این روزها بگویم.این روزها هم روزهای غربت است و درد واین روزها فرزندان مادر هم با مادر تشییع میشوند.

این روزها سبد های گل در کنار ریحانه النبی تشییع میشوند...۸۹ گل  نوشکفته که سالها مخفی بودند و بوی مادر را با خود به ارمغان آورده اند.بوی مادری که سالهاست قبرش مخفی است...المخفیه قبرها...

این روها مظلومیت مادر و فرزندانش بیش از گذشته است. فردا چه خبر است؟ چه گلهایی که به میهن باز گشته اند و قرار است فردا در آغش خاک آرام گیرند! در ایام شهادت مادر.خوشا به حالشان که کنار مادرشان میروند.

پ ن:

۱) میخواستم از صدا و سیما بگویم و از تبلیغات گسترده آنها برای تشییع جنازه شهدا!!!!!!!!!!

بگذریم

۲)

  • سید مهدی
۲۰
ارديبهشت
جلسه رسیدگی به کیفر‌خواست مطروحه علیه مدیر مسئول روزنامه کیهان در شعبه 76 دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیر‌خراسانی و با حضور اعضای هیئت منصفه مطبوعات برگزار شد.

هیئت منصفه مطبوعات استان تهران در مورد شکایت خانم شیرین عبادی، موضوع افترا به شاکی به اتفاق آراء متهم را مجرم ندانست.

در مورد شکایت خانم شیرین عبادی، موضوع انتشار مطالب خلاف واقع، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم ندانست.

در مورد شکایت خانم شیرین عبادی، موضوع اتهام توهین، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم ندانست.

در مورد شکایت خانم شادی صدر مبنی بر انتشار مطالب خلاف واقع، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم ندانست.

در مورد شکایت خانم شادی صدر مبنی بر توهین، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم ندانست.

در مورد شکایت عمالدین باقی، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم تشخیص نداد.

در مورد شکایت مرتضی هاشمی، هیئت منصفه مطبوعات به اتفاق آراء متهم را مجرم تشخیص نداد.

در مورد شکایت ملک شاهی (مهرداد) هیئت منصفه مطبوعات با اتفاق آراء متهم را مجرم تشخیص نداد.

در مورد شکایت ظفر قندی (صابری) هیئت منصفه مطبوعات با اکثریت آراء متهم را مجرم تشخیص نداد.

در مورد شکایت اکبر اعلمی، هیئت منصفه مطبوعات با اکثریت آراء متهم را مجرم ندانست

در مورد شکایت اسفندیار رحیم‌مشایی، هیئت منصفه مطبوعات با اکثریت آراء متهم را مجرم تشخیص نداد.

در خاتمه هیئت منصفه مطبوعات به مدیر مسئول کیهان یادآوری شد که در تنظیم اخبار و مطالب دقت بیشتری به عمل آورد و پس از کسب اخبار موثق اقدام به خبر رسانی کند.


  • سید مهدی
۰۷
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

15 دلیل برای گریه های فاطمه زهرا (س)

روی عن الباقر (علیه السلام ) انه قال : (ما رؤیت فاطمة (علیها السلام ) ضاحکة مستبشرة منذ قبض رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى قبضت).

بعد از رحلت رسول مکرم اسلام  حوادث و اتفاقاتی  بر اهل بیت آن حضرت وارد آمد که موجبات حزن و اندوه شدید دختر رسول خدا را فراهم ساخت و شدت این حزن و اندوه به حدی بود که نه تنها باعث شد تا آخر عمر آن حضرت خنده بر لبهای مبارکشان نقش نبندد بلکه  روزهای خود را در بیت الاحزان  بگذرانند و در آن جا سوگواری نمایند. اما این که چه چیزی باعث شد تا فاطمه زهرا به این حد اندوهگین باشند و به شدت گریه کنند  دلایل عدیده ای دارد که میتوان به پانزده مورد اشاره نمود.

1)      در سوگ رسول خدا

ایشان در سخنان و خطبه هایی که بعد از رحلت رسول خدا ایراد نمودند این جمله را فرمودند که:و لکنی ابکی لفراقک یا رسول الله.یعنی من در فراق تو گریه میکنم ای رسول خدا

 

2)      بر انحراف جامعه از مسیر صعود

در زمانی که پایه های شایسته سالاری و دموکراسی و عدالت و انسانیتو نمونه روشنی از یک جامعه نمونه به خطر افتاد و سوگمندانه به آفت استبداد و خودسری و زور مداری گرفتار شد فرمودند: لیت شعری! الی ایّ سناد استندوا؟ و علی ایّ عماد اعتمودوا؟ و بای عروه تمسکوا؟

 

3)      بر جان گرفتن بدعت ها

یکی از علل اندوهشان این بود  که میدیدند سنت پیامبر و روش عادلانه او پایمال شده و بدعت ها و شیوه های ظالمانه و استبدادی جان گرفته است و میدیدند چگونه سفارشات پیامبر و روش و شیوه او یکی پس از دیگری قربانی میگردد.

 

4)      بر کنار زدن پیشگامان و پیشتازان آزاد منش و بشردوست

صدیقه طاهره (س) فرمودند:به خدا سوگند که مردان شما به جای بال ها و شاهپرها، کرک ها  و پرهای کوچک را برگزیدند و دم را بر سر و مغز ، و پشت را بر سینه و قلب ترجیح دادند.پس نکبت و نفرین بر جامعه ای که عبث و بیهوده میپندارند که با این شیوه زشت و ظالمانه نیک و شایسته عمل میکنند.وای بر آنان ! آیا آن کس که به  حق و عدالت و سرچشمه آن راه یافته برای پیروی شایسته تز است یا آنکه راه نیافته و خود نیازمند هدایت است کدامیک؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری میکنید؟

5)      نمودار شدن آفت زشت دو رویی

بانوی دوعالم برای پیامبرش سرای ابدی را برگزید خار و خاشاک نفاق در شما پدیدار شد و جامعه زیبای دینداری شما کهنه شد و سر دسته گمراهان به سخن در آمدند و ناچیزهایی که به حساب تن آمدند سر جنباندند و پست رتبگان صاحب قدر و منزلت شدند و نعره های باطل گرایان در گستره دلهای شما طنین افکندو شیطان از نهانگاه خود سر بر آورد و  شما را با نام و نشان به سوی خود فرا خواند و بی درنگ شما را با سخن خود آشنا یافت و به دعوت خود پاسخگو دید و برای پذیرش وسوسه ها وخدعه های خویش آماده...

6)      بر شرک پس از ایمان

ایشان مدام میپرسیدند: اینک چگونه پس از زبان آوری و اعلان ایمان  لب فروبسته و به وادی بهت و حیرت فرو رفته اید. چرا حق را پس از اعلان و آشکار شدنش پنهان می کنید؟چرا از آن پیشتازی عقبگرد نموده و پیمان شکسته اید و چرا پس از ایمان اینک تازه به شرک گراییده اید؟

 

7)      برایمان بدون عمل

فهیهات منکم! و کیف بکم؟ و انی توفکون و کتاب الله بین اظهرکم....و قد خلفتموه من وراء ظهورکم راستی که این پشت پا زدن و ایمان بدون عمل از شما دور بود!آخر چگونه چنین کردید؟؟ به کجا میروید در حالیکه قرآن پیش روی شماست و دستورا آن آشکار و مقرراتش درخشانو هدایت آن ظاهر است اما شماهمه آنرا پشت سر انداخته اید...

 

8)      بر آفت بی تفاوتی

ایشان در برابر این آفت میخروشیدند و میفرمودند : ای جوانمردان! ای بازوان ملت!ای یاران اسلام! این سستی و بی تفاوتی نسبت به حقوق من چرا؟ این سهل انگاری در برابر آفت بیداد و ستم برای چه؟ آیا پدر گرانمایه ام پیامبر نمیفرمودند حرمت هر کس با گرامی داشتن فرزندش رعایت میشود؟آیا میگویید پیامبر از دنیا رفت  و دیگر تمام؟

ای فرزندان اوس و خزرج! آیا رواست که میراث پدرم پایمال و به من بیدادگرانه ستم شود و شما در حالی که فریاد مظلومیت مرا میشنوید نظاره گر باشید؟؟؟

9)      بر آفت زبونی و ذلت پذیری

ایشان  فرمودند:زمانی که هنوز پیکر پاک پیامبر هنوز بر زمین بود بهانه آوردید و بزدلانه گفتید به خاطر ترس از فتنه تن به پذیرش نظام سقیفه سپردیم.اما وای بر شما! که به خاطر این عدم شهامت و ایستادگی در برابر ستم به فتنه در افتادید و اینک در قعر فتنه هستید...

10)  بر میانداری شیطان:

صدیقه طاهره فرمودند: زمانی که خداوند برای پیامبرش خانه پیامبران برگزید خار و خاشاک نفاق در شما پدیدار شد... شیطان از نهانگاه خود سر بر آورد و  شما را با نام و نشان به سوی خود فرا خواند و بی درنگ شما را با سخن خود آشنا یافت و به دعوت خود پاسخگو دید و برای پذیرش وسوسه ها وخدعه های خویش آماده...

11)  تبدیل سیستم عادلانه  و مردمی به استبداد فردی و باندی

ایشان فرمودند: وای بر آنان ! آخر چگونه سیستم مترقی و عادلانه پیامبر را از پایه های رسالت و بنیان های اساسی دور ساختند و از فرودگاهی که فرشته وحی در آنجا فرود می آمد به جای دیگر سوق دادند؟چگونه اداره ی امور و هدایت شئون و دین و دنیای مردم را از دست با کفایت چهره های شایسته و کاردان و لایق که در آن کار آموزگار همه بودند گرفتند؟

12)   مظلومیت جان سوز امیر مومنان

هان! شما بگویید که چه باعث شده که اینان از ابا الحسن کینه به دل گیرندو با این شرارت و شقاوت او را از حق خود محروم سازند؟بگذارید پاسخ دهم که چرا؟

بدان جهت که زبان حق گو و شمشیر عدالت علی آشنا و نا آشنا نمیشناختو تنها بر اساس حق و قانون به حرکت در می آمد.

 

13)  بر آینده بشریت

14)  بر محرومیت جامعه ونسل های امت

15)  بر فرزندان عدالت خواه و ستم ستیزش

 

 

  • سید مهدی
۰۵
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

میخواهند شلمچه را از ما بگیرند

این روزها خببر های عجیبی به گوش میرسد. و اتفاقات عجیبی می افتد.این روزها گویی همه چیز و همه کس دست به دست هم داده اند تا گذشته ای درخشان و پر افتخار را از ذهن تاریخ بگیرند و به فراموشی بسپارند. این روزها سعی میکنند وا نمود کنند دفاع ما مقدس نیست و خوزستان و شلمچه اش آش دهن سوزی نیستند.این روزها نویسندگان شلمچه قلمشان را تغییر داده اند و راویان سمعی و بصریش سر دوربین های خود را به طرف دیگری چرخانده اند تا زاویه ای دیگر از جنگ را نشان دهند.این روزها دیگر نمیخواهند بگویند که:

((شلمچه سرزمین با شرافتی است که شرافت خود را از دو حادثه و دو قافله و دو قدم دریافت کرده است . قافله ی از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد ، امیر این قافله حجت خدا حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) بود که در مسیر خویش از بصره به سوی اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد و شبی را در نخلستان این منطقه بیتوته کرد.قافله دیروز مولا ، ردپایی از خود برجای گذاشت که شیعیانش در دفاع مقدس ، در منطقه شلمچه جاده امام رضا (علیه السلام) را امدند و سینه ها را سپر کردند و با فریاد " یا زهرا (س) " خون دادند که دیگر به اسلام سیلی نزنند و مولایشان را به ولایتعهدی مامون نبرند.))

این روزها میخواهند کاربری شلمچه را عوض کنند.میخواهند دیگر شلمچه، شلمچه نباشد.دیگر زمان این حرف ها گذشته است که عده ای بیایند و کفشهایشان را برای ورود به آنجا از پا در بیاورند و بشنوند: فاخلع نعلیک.انک ....

این روزها میخواهند بگویند هر کسی وارد نشود.باید یا تاجر باشی با برگ سبز داشته باشی.

یادش بخیر.قدیم ها میخواندیم که:

خیلی ها شلمچه را با غروبش میشناسند. غروب که میشود سرخی آسمان که جای خورشید را میگیرد حزن عجیبی میریزد در دلهای عاشق.آدم انگار دیوانه میشود. ...

باز هم شلمچه را با غروبش میشناسند.اما آدم هایی که باید بشناسند فرق میکنند.قدیم ها عده ی نذر میکردند که غروب و برای نماز مغرب شلمچه باشندو این روز ها قرار است عده ای به دلیل گرمای شلمچه چاره ای جز این نداشته باشند.این روزها می خواهند شلمچه را نمایشگاه، کنند. اما نه نمایشگاه آثار دفاع مقدس.نمایشگاهی مرزی برای کالای وارداتی.میخواهند شلمچه راتبدیل به  انبار، سردخانه‌ مواد غذایی و سیلو کنند.فرقی ندارد برایشان که دلهای چه کسانی آنجا جا مانده است.  فرقی ندارد که هر سال چه جمعیتی برای باز دید به آنجا می امدند و قلب های چه کسانی با  آن جا پیوند خورده است. شاید باید ما هم عادت کنیم که شلمچه ای نداشته باشیم.شاید باید عادت کنیم که سال دیگر شلمچه ای وجود ندارد که به زیارت آن برویم.شاید سال دیگر باید برای غروب روز اول سفر برنامه ای دیگر بریزیم.شاید...

کاش امسال مشتی بیشتر از خاک شلمچه را با خود می آوردم

پ ن :

1)کاش آوینی زنده بود

۲)  آوینی زنده است. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاْ بل احیا.....

  • سید مهدی
۳۰
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

پرستار جنگ نرم

تاریخ شاهد بروز جنگ ها و درگیری های مختلف بین انسانها بوده و این جنگ ها همواره با خود اثرات متفاوتی بر جای گذاشته اند.اما یکی از آثار جنگ ها که در بین تمامشان مشترک می باشد به وجود آمدن مصدومان ناشی از جنگ است. در بررسی سیر تاریخ اسلام و مطالعه آن این نکته به خوبی مشهود است که از صدر اسلام افرادی در کنار سپاه اسلام حضور داشته و کار درمان این مصدومین را عهده دار بودند.در جنگ های صدر اسلام جناب صفیه، عمه رسول مکرم اسلام در کنار سایر مسلمان به جنگ ها میرفتند و وظیفه درمان و مراقبت از زخمی ها را عهده دار میشدند.در واقعه عاشورا  و صحرای کربلا نیز حضرت زینب کبری (س) در کنار برادر خویش امام حسین (ع) علاوه بر اینکه وظیفه حفظ و مراقبت از زنان و کودکان خیام را عهده دار بودند کار مراقبت و پرستاری از بیمار آن واقعه یعنی امام سجاد(ع) را نیز بر عهده داشتند و شاید مهمترین وظیفه ایشان در آن برهه از زمان حفظ جان سید الساجدین امام زین العابدین (ع) می بود.وظیفه ای که ایشان آن را به نحو احسن انجام دادند و به همین دلیل روز میلاد آن حضرت را روز پرستار نام گزاری کردند.در سال ها ی اخیر و در جنگ تحمیلی زنان مجاهد و با ایمان کشور عزیزمان در خطوط مقدم جبهه ها و در کنار سایر رزمندگان حضور پررنگی از خود نشان دادند و کار بهیاری و پرستاری و امداد رسانی به مجروحین و مصدومین را انجام میدادند.شاید به جرات بتوان گفت جنگی یافت نمیشود که پرستارا ن در آن حضور نداشته باشند و  نقش اساسی  را در جهت بهبود و در مان مصدومین انجام نداده باشند.

با ذکر این مقدمه به سراغ سوالی اساسی میروم


پرستاران جنگ نرم چه کسانی هستند؟؟؟

برای پاسخ به این پرسش باید چند نکته را متذکر شد

**نخست اینکه آیا جنگی به نام جنگ نرم امکان دارد یا نه؟یا اینکه جنگ نرم  رخ داده است یا خیر؟

پاسخ این سوال کاملاً روشن است.بلی جنگ نرم وجود داشته و شیپور آن هم نواخته شده است.چرا که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر در سخنانشان بارها بر وقوع این جنگ تاکید داشته و حتی افسران این جنگ را نیز مشخص نموده اند.

**در ثانی آیا این جنگ مصدوم و یا مصدومانی داشته است ؟از انجا که یکی از دلایل و یا شاید عوارض جنگها آسیب رسانی بر جبهه مقابل است پس یقیناً این جنگ هم دارای مصدومانی بوده است.البته در این جنگ علاوه بر مصدومیت های جسمی وزخمی شدن و شهادت تعدادی از نیروهای ارزشمند و وفادار انقلاب (که متاسفانه به دید فراموشی سپرده شدند و یا فراتر از آن نادیده گرفته شدند) صدمات و آسیب های دیگری بر سایر افراد جامعه وارد شد که با توجه به موقیت اجتماعی افراد نوع آسیب ها و صدمات متفاوت میباشد.این مصدومان را میتوان به 3 بخش تقسیم نمود

             *دسته اول  مردم عادی جامعه هستند که اعتقادات  آنها پایه و اساس محکمی ندارد و یا در مواجهه با حوادث احساساتی عمل میکنند.دشمن در مواجهه با این افراد به عقاید آنها صدمه وارد نموده  و ابتدا تعصب آنها را از بین میبرد.سپس آنها  را دچار شک و تردید مینماید و در آخر بذر انکار عقاید را در آنها میپاشد.    

            *دسته دوم افرادی هستند که دارای عقاید محکم هستند و در راه اسلام، انقلاب و نظام جان فشانی نموده اند و شاید در این راه خون هم داده باشند(مانند خانواده شهدا و جانبازان و سایر دلبستگان به نظام و امام و رهبری)این دسته با دو نوع آسیب مواجه میشوند.اول اینکه از انحراف دسته اول دچار دلشکستگی و ناراحتی  مشوند و ثانیاً دشمن آنها را در معرض اتهام و تخریب            شخصیت قرار میدهد. این دسته بنا به دلایل مختلف اگر نتوانند و یا اجازه نداشته باشند از خود و آرمانهای خود دفاع نمایند  دچار یاس و به ظاهر سر شکستگی میشوند.     

            *اما دسته سوم خواص جامعه هستند که در این برهه از زمان و در هنگامه جنگ  باید دو وظیفه مهم را انجام دهند.اول  باید درس دشمن شناسی خویش را پس دهند تا بتوانند در مواجهه با دشمن، روشنگری لازم را انچام دهند و بعد از آن باید ولایت مداری خویش را به اثبات برسانند که اگر هر کدام از این دو وظیفه مهم را به هر نحو انجام ندهند در معرض بد ترین نوع آسیب یعنی شکست و سقوط قرار میگیرند       

**ثالثاً آیا این مصدومان نیاز به پرستاری و مراقبت دارند و اگر چنین است پرستار آنها کیست؟ بدیهی است که هر مصدومی نیاز به مراقبت دارد وهمانگونه که با توجه به نوع مصدومیت نوع درمان تغییر میکند نوع پرستاری نیز متفاوت میباشد.این را هم نباید نادیده گرفت که یکی از ابزار های دشمن در جنگ نرم شایعه سازی و ایجاد تفرقه بین مردم است. با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری که فرمودند سال 88 سال پیروزی مردم بوده است میتوان به این نتیجه دست یافت که مردم یکی از پرستارن این جنگ هستند که توانستند با اتحاد ، یکپارچگی و وحدت کلمه راه نفوذ دشمن را در بین صفوف خود مسدود نموده و از آسیب تفرقه در امان بمانند.کاری که در واقعه نهم دی ماه به رخ دشمنان کشیده و در 22 بهمن ماه آن را تکمیل نمودند.اما از نقش اساسی و اصلی مقام معظم رهبری نباید گذشت که ایشان به حق در بهبودی اوضاع جامعه و درمان آسیب های وارده بر مردم نقش کلیدی و اساسی را عهده دار بودند. ایشان همچون سر  پرستاری مهربان و دلسوز در مواقع نیاز به داد مصدومان و آسیب دیدگان شتافته و با سخنان ارزشمند خویش موجبات تقویت اعتقادات مردم را فراهم ساختند.همچنین حضور پر مهر و دست نوازشگر و پدرانه ایشان آرامش خاطر و امید را در میان دیدگان افرادی که نگران آینده بودند فراهم ساخت.از طرفی ایشان با سخنان و نهیب های تندی  که به نخبگان جامعه میزدند آنها را از عواقب اشتباه در تصمیم گیری مطلع ساخته و راه درست را که داشتن بصیرت برای خواص بود ، به آنها متذکر میشدند. هر چند سخنانشان ممکن بود برای عده ای از خواص نا خوشایند باشد ولی این سخنان به مانند دارویی تلخ بوده که برای سلامتی آنها مفید و موثر بوده است.

 

 

 

  • سید مهدی
۲۹
فروردين
  • سید مهدی