بسم الله الرحمن الرحیم
15 دلیل برای گریه های فاطمه زهرا (س)
روی عن الباقر (علیه السلام ) انه قال : (ما رؤیت فاطمة (علیها السلام ) ضاحکة مستبشرة منذ قبض رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى قبضت).
بعد از رحلت رسول مکرم اسلام حوادث و اتفاقاتی بر اهل بیت آن حضرت وارد آمد که موجبات حزن و اندوه شدید دختر رسول خدا را فراهم ساخت و شدت این حزن و اندوه به حدی بود که نه تنها باعث شد تا آخر عمر آن حضرت خنده بر لبهای مبارکشان نقش نبندد بلکه روزهای خود را در بیت الاحزان بگذرانند و در آن جا سوگواری نمایند. اما این که چه چیزی باعث شد تا فاطمه زهرا به این حد اندوهگین باشند و به شدت گریه کنند دلایل عدیده ای دارد که میتوان به پانزده مورد اشاره نمود.
1) در سوگ رسول خدا
ایشان در سخنان و خطبه هایی که بعد از رحلت رسول خدا ایراد نمودند این جمله را فرمودند که:و لکنی ابکی لفراقک یا رسول الله.یعنی من در فراق تو گریه میکنم ای رسول خدا
2) بر انحراف جامعه از مسیر صعود
در زمانی که پایه های شایسته سالاری و دموکراسی و عدالت و انسانیتو نمونه روشنی از یک جامعه نمونه به خطر افتاد و سوگمندانه به آفت استبداد و خودسری و زور مداری گرفتار شد فرمودند: لیت شعری! الی ایّ سناد استندوا؟ و علی ایّ عماد اعتمودوا؟ و بای عروه تمسکوا؟
3) بر جان گرفتن بدعت ها
یکی از علل اندوهشان این بود که میدیدند سنت پیامبر و روش عادلانه او پایمال شده و بدعت ها و شیوه های ظالمانه و استبدادی جان گرفته است و میدیدند چگونه سفارشات پیامبر و روش و شیوه او یکی پس از دیگری قربانی میگردد.
4) بر کنار زدن پیشگامان و پیشتازان آزاد منش و بشردوست
صدیقه طاهره (س) فرمودند:به خدا سوگند که مردان شما به جای بال ها و شاهپرها، کرک ها و پرهای کوچک را برگزیدند و دم را بر سر و مغز ، و پشت را بر سینه و قلب ترجیح دادند.پس نکبت و نفرین بر جامعه ای که عبث و بیهوده میپندارند که با این شیوه زشت و ظالمانه نیک و شایسته عمل میکنند.وای بر آنان ! آیا آن کس که به حق و عدالت و سرچشمه آن راه یافته برای پیروی شایسته تز است یا آنکه راه نیافته و خود نیازمند هدایت است کدامیک؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری میکنید؟
5) نمودار شدن آفت زشت دو رویی
بانوی دوعالم برای پیامبرش سرای ابدی را برگزید خار و خاشاک نفاق در شما پدیدار شد و جامعه زیبای دینداری شما کهنه شد و سر دسته گمراهان به سخن در آمدند و ناچیزهایی که به حساب تن آمدند سر جنباندند و پست رتبگان صاحب قدر و منزلت شدند و نعره های باطل گرایان در گستره دلهای شما طنین افکندو شیطان از نهانگاه خود سر بر آورد و شما را با نام و نشان به سوی خود فرا خواند و بی درنگ شما را با سخن خود آشنا یافت و به دعوت خود پاسخگو دید و برای پذیرش وسوسه ها وخدعه های خویش آماده...
6) بر شرک پس از ایمان
ایشان مدام میپرسیدند: اینک چگونه پس از زبان آوری و اعلان ایمان لب فروبسته و به وادی بهت و حیرت فرو رفته اید. چرا حق را پس از اعلان و آشکار شدنش پنهان می کنید؟چرا از آن پیشتازی عقبگرد نموده و پیمان شکسته اید و چرا پس از ایمان اینک تازه به شرک گراییده اید؟
7) برایمان بدون عمل
فهیهات منکم! و کیف بکم؟ و انی توفکون و کتاب الله بین اظهرکم....و قد خلفتموه من وراء ظهورکم راستی که این پشت پا زدن و ایمان بدون عمل از شما دور بود!آخر چگونه چنین کردید؟؟ به کجا میروید در حالیکه قرآن پیش روی شماست و دستورا آن آشکار و مقرراتش درخشانو هدایت آن ظاهر است اما شماهمه آنرا پشت سر انداخته اید...
8) بر آفت بی تفاوتی
ایشان در برابر این آفت میخروشیدند و میفرمودند : ای جوانمردان! ای بازوان ملت!ای یاران اسلام! این سستی و بی تفاوتی نسبت به حقوق من چرا؟ این سهل انگاری در برابر آفت بیداد و ستم برای چه؟ آیا پدر گرانمایه ام پیامبر نمیفرمودند حرمت هر کس با گرامی داشتن فرزندش رعایت میشود؟آیا میگویید پیامبر از دنیا رفت و دیگر تمام؟
ای فرزندان اوس و خزرج! آیا رواست که میراث پدرم پایمال و به من بیدادگرانه ستم شود و شما در حالی که فریاد مظلومیت مرا میشنوید نظاره گر باشید؟؟؟
9) بر آفت زبونی و ذلت پذیری
ایشان فرمودند:زمانی که هنوز پیکر پاک پیامبر هنوز بر زمین بود بهانه آوردید و بزدلانه گفتید به خاطر ترس از فتنه تن به پذیرش نظام سقیفه سپردیم.اما وای بر شما! که به خاطر این عدم شهامت و ایستادگی در برابر ستم به فتنه در افتادید و اینک در قعر فتنه هستید...
10) بر میانداری شیطان:
صدیقه طاهره فرمودند: زمانی که خداوند برای پیامبرش خانه پیامبران برگزید خار و خاشاک نفاق در شما پدیدار شد... شیطان از نهانگاه خود سر بر آورد و شما را با نام و نشان به سوی خود فرا خواند و بی درنگ شما را با سخن خود آشنا یافت و به دعوت خود پاسخگو دید و برای پذیرش وسوسه ها وخدعه های خویش آماده...
11) تبدیل سیستم عادلانه و مردمی به استبداد فردی و باندی
ایشان فرمودند: وای بر آنان ! آخر چگونه سیستم مترقی و عادلانه پیامبر را از پایه های رسالت و بنیان های اساسی دور ساختند و از فرودگاهی که فرشته وحی در آنجا فرود می آمد به جای دیگر سوق دادند؟چگونه اداره ی امور و هدایت شئون و دین و دنیای مردم را از دست با کفایت چهره های شایسته و کاردان و لایق که در آن کار آموزگار همه بودند گرفتند؟
12) مظلومیت جان سوز امیر مومنان
هان! شما بگویید که چه باعث شده که اینان از ابا الحسن کینه به دل گیرندو با این شرارت و شقاوت او را از حق خود محروم سازند؟بگذارید پاسخ دهم که چرا؟
بدان جهت که زبان حق گو و شمشیر عدالت علی آشنا و نا آشنا نمیشناختو تنها بر اساس حق و قانون به حرکت در می آمد.
13) بر آینده بشریت
14) بر محرومیت جامعه ونسل های امت
15) بر فرزندان عدالت خواه و ستم ستیزش