نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

عاقد دوباره گفت: "وکیلم؟..." پدر نبود

 
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود

گفتند: رفته گل...نه... ، گلی گم... دلش گرفت

یعنی که از اجازه بابا خبر نبود


هجده بهار منتظرش بود و برنگشت

آن فصلهای سرد که بی درد سر نبود


ای کاش نامه یا خبری ، عطر چفیه ای

رؤیای دخترانه ی او بیشتر نبود


عکس پدر ، مقابل آیینه ، شمعدان

آن روز دور سفره بجز چشم تر نبود...

 

  • سید مهدی

نظرات  (۱)

خوب که به اطرافم نگاه می کنم احساس غرور بهم دست میده ...از خودم خوشم میاد ... کلی به خود مینازم ... سینه ام رو سپر می کنم و می گم دور و برم پر از مجنونه ...
این شعر از کی بود ؟
خیلی حال کردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی