Title-less
به نام او
آنانکه گناه کرده اند جز رحمت تو پناهی ندارند و آنکسان که در ورطه اضطراب و اضطرار در مانده اند بیاد احسان تو افتند و به این یاد دل انگیز از رنج اضطراب واضطرار برآیند .
پروردگار من ! این تویی که از ترس تو گناهکاران ناله بر آرند و تویی که جانهای وحشت زده و هراس کرده بنام تو آرامش و اطمینان گیرند . بلا دیدگان به در درگاه تو دست توسل برآرند و آنانکه از همه جا واز همه کس نومید بمانند به رحمت بی منتهای تو امیدوار باشند .
تا تورا دارم از تنهایی چه باکم باشد و تا پشتیبان و یاور تو باشی از بی کسی هراسم نیست . ابرهای رحمت تو بر همه جا سایه ی برکت و مرحمت اندازند و فروغ علم تو ظلمت جهان را بشکافد و زوایای زندگی را روشن بدارد .
این تویی که به کائنات روزی بخشی و این خوان انعام توست که بی نیازان و نیازمندان ، درویشان و توانگران ، همگان از آن لقمه بردارند و هرکس سهم خویش برد و قسمت خویش گیرد
این تویی که بخشایش تو از کیفر تو بزرگتر باشد وبیش از آنچه عقاب کنی ثواب روا بداری .
این تویی که همواره مهر تو از قهر تو پیشی گیرد و رحمت تو بر غضب غلبه کند .
این تویی که بیشترعطا کنی و کمتر منع فرمائی و توئی که جهان وجهانیان همه را در سایه ی رحمت و مرحمت خود جای دهی . این توئی که در برابر عطیات خویش پاداشی نخواهی و توئی که گناهکار را بیش از آنچه گناه کرده کیفر ندهی . و من اکنون به دعا ایستاده ام . آن تو بودی که مرا به عرض دعا و حاجت فرمان داده ای و من اینک فرمان تو را اطاعت همی کنم و همی گویم لبیک و سعدیک
ای خداوند من ! این منم که با منتهای عجز مسکنت بدرگاه تو آمده ام و خویشتن بر خاک و خار افکنده ام ، این منم که پشتم در زیر بار معاصی خمیده شده است . این منم که عمر گرانمایه ام در راه خطایا و ملاهی بباد رفته است.
این منم که جاهلانه عصیان تو روا داشته ام و نباید از فرمان تو سر می پیچیدم وگرنه الوهیت تو شایسته عبادت و اطاعت من بود. آیا تو ای آفریدگار من ، بر مسکنت من ترحم خواهی آورد ؟ آیا مرا که بدرگاه تو دست دعا برداشته ام خواهی بخشید تا من هم بر دعا بیفزاییم ؟
خدای من بر محمد و ال محمد رحمت فرست و از من که رو بسوی تو آورده ام روی بر مگردان . بجانب تو راه گرفته ام ، محرومم مساز . بدرگاه تو برپای ساخته ام ، دست رد بر سینه ام مکوب و مرا به نومیدی منشان .
این توئی که ذات بی مانند خویش را برحمت ستوده ای ، بروان محمدوآل محمد رحمت فرست و بر من رحمت آر . این توئی که نام اقدس و اعلای خود را بخشاینده گذاشته ای پس بر من ببخشای . هم اکنون اشک های مرا می بینی که از ترس تو بر چهره ام و ضربان قلب مرا میشنوی که در موج خون می طپد .وهمی دانی که دست وپای من در پیشگاه تو میلرزند . ای پروردگار من ! این تب و تاب شدید که بر که بر جان دارم نشانه ی روح شرمسار من است .
پروردگار من تورا سپاس و ستایش کنم که بر عیب های فراوان من پرده استتار افکنده ای و رسوائی من روا نداشته ای . چه بسیار گناه شرم انگیز از دست و زبان من گذشتکه لطف گناه پوش تو نگذاشت نام من به بدنامی شهره شهر شود .و چه بسیار بدی که از من دیده ای ولی مرحمت تو مصلحت ندانست دیگران هم به بینند وبدی های مرا به بدی ها پاسخ گویند . پروردگارا ! ما خطابخش و عیب پوش نیستیم ، بندگان تو سعی بسیار بکار میبرند که یک عیب در همسایه خویش بشناسند و آن یک را صد بار به همسایگان دیگر باز گویند و این تو بودی که مرا از چشم و گوش کنجکاو و عیب جوی همسایگان پنهان داشته ای و مرا که محسود همگان باشم رسوای همگان نساخته ای .
آه ... ای پروردگار من از من گمراه تر کیست. از من غفلت زده تر و نادان تر کیست. از من بدبخت تر و سیه روزتر کیست.آن نعمت های گرانمایه که روزی من ساخته ای در راه معاصی و مناهی تو ازکف داده ام وبا دست خویش تیشه بر ریشه ی رشد و صلاح خویش فرود آورده ام .
پروردگارا ! تو بیش از آنکه بخواهی کیفر دهی دوست همی داری ببخشی ولی من چه بگویم که دیگر از ملاهی و مناهی گوشه ای فرو نگذاشته ام تا سزاوار گذشت تو باشم . آنقدر گناه کرده ام ، آنقدر به قبایح و فضایح پرداخته ام ، آنقدر در کردارم شناعت بکاربرده ام ، آنقدر به سمت لهو و لعب پیش تاخته ام ، آنقدر در طاعت و عبادت تو سستی روا داشته ام ، آنقدر از مواعظ و نصایح تو روی برگردانیده ام و آنقدر عیب و نقیصه بر خویشتن گرد آورده ام که نتوانم شمرد .
گناهان من از حد حساب گذشته است و این منم که اکنون بر نفس خویش توبیخ همی دهم و امید همی دارم که امواج رحمت تو جان عاصی مرا دریابد و غفران عمیم وعظیم تو دستگیر من باشد.
پروردگارا ! این گردن باریک من است که به زنجیر عقاب کشیده شده ، پس بروان مقدس محمد وآل محمد رحمت فرست و زنجیر از گردن من بردار .
این پشت خمیده ی من است که در زیر بار معاصی همی آید درهم بشکند ، خدای من به روان پاک محمد وآل محمد درود فرست و بار معاصی را برپشت خمیده ام سبک فرمای و بر من منت گذار .
پروردگارا ! اگر آنچنان بگریم که مژه هایم دانه دانه فرو ریزند ، اگر آن سان فریادکشم که گلوی من از فریاد فروماند ، اگر تا آنجا بدرگاه تو برپای بمانم که پاهایم بخشکد ، اگر در برابر عظمت و جلال تو آنقدر بر رکوع خم شوم که مهره ی پشتم بشکند ، اگر بدرکاه تو آنقدر در سجده بمانم که چشمانم از حدقه بیرون آیند ، اگر تا زنده ام بجای نان خاک بخورم و بعوض آب خاکستر بنوشم ، و همچنان ذکر تو گویم و به فکر باشم باز هم حیا می کنم که سر بسوی آسمانها بردارم ، زیرا می دانم که هنوز شایسته ی مغفرت و عفو تو نیستم ، حتی ریاضت و رنج من بآن نیارزد که یک گناه از گناهان بی شمارم در کارنامه ی نامه ام حذف کند .
در آنجا که لطف عمیم تو بفریاد من میرسد و قلم بخشایش تو بر جریده ی گناهانم خط میکشد باز هم از برکت لطف عمیم و رحمت واسعه ی توست و گرنه مرا به مغفرت و گذشت تو استحقاقی نیست . زیرا جزای من در نخستین بار که به نکبت گناه آلوده شده ام آتش دوزخ بوده است .
پروردگار من ! اگر به آتشم بسوزانی بر من ستم نکرده ای . مهلتی که در این دنیا به من بخشیده ای و پوششی که بر گناهان رسوا کننده ی من کشیده ای و حلمی که در برابر بی شرمی ها و خودسری های من روا داشته ای و نعمت هایی که در طول عمر آلوده ی من بمن ارزانی فرموده ای مرا بس باشد.
پرودگار من ! تو آن آفریدگار بی همتای منی که گناهان من نعمت های ترا از من باز نداشته و مرحمت های تو را نسبت به من کم نکرده است . هم اکنون بر تضرع والتماس من رحمت آور و بیچارگی شدید مرا ببین و بروی سیاه و موی سپید من بنگر .
پروردگار من ! دامن آلوده به گناهم از برکت توبت و انابت تطهیر فرمای و از نعمت عفاف و عصمت برخوردارم ساز وعمر مرا به عافیت فرجام بخش و کام تلخ مرا از شربت مغفرت خویش شیرین کن و بگذار که دست رحمت تو از بند عذاب وعقاب آزادم سازد و بنام من نامه ی امان نویسد و مرا به بخشش و بخشایش تو بشارت دهد. بشارتی که هر چه زودتر مرا دریابد و من نیز سعادت خویش را در آن بیابم .
خدای من ! خواسته های من بیشمار و دشوار است ، اما دلم خوش است که دشواری و بیشماری این خواسته ها برای تو بیشمار وبر تو دشوار نباشدقدرت تو شکست پذیر نیست و خزانه ی تو هرگز تهی نگردد ، زیرا انک علی کل شیئی قدیر .
پ.ن: این لینک را بخوانید و ...
- ۸۷/۱۲/۲۷
سالتون نو بشه
مبارک باشه و از این طیف دعاها بدرقه ایامتان
یاعلی
مهدی .............