Title-less
جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۸۶، ۱۲:۰۶ ب.ظ
سلام
خوبید؟
از تمام دوستانی که لطف میکنن و به من سر میزنن ممنون
راسنش دیشب خیلی حالم گرفته بود خسته و کوفته بودم
از صبح هم تنها گوشه خونه افتاده بودم
مثل نعشه ها(نشئه ها) گوشه اطاقم ولو شده بودم
خدا اموات میثم رو بیامرزه حول و حوش ۱۰.۳۰-۱۱ شب بود که زنگ زد بهم باهاش ۱۲.۳۰ شب قرار گذاشتم که ببینمش اما زودتر رفتم. بنده خدا اون هم بدتر از من بود
نشستیم یه گوشه شهرکشون و تا نزدیکای صبح حرف زدیم
- ۸۶/۰۶/۱۶