معذرت
دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۸۵، ۰۷:۴۲ ب.ظ
|
|
|
خداوندا بلندای دعایت را عطایم کن
تو معشوق همه عالم
از این پس عاشقی را پیشه ام فرما
خدایا راستش من آدمیزادم
گاه گاهی گر گناهی می کنم
طغیان مپندارش
کریما من گناهی بنده ای دارم
و تو بخشایشی جنس خدا
آیا امید بخشم بی جاست؟
خودت گفتی بخوان
می خوانمت اینک مرا دریاب
به چشمانی که می جوید تو را نوری عنایت کن
و خالی دو دست کوچکم را
هدیه ای اینک عطا فرما
خودت گفتی کسی را دست خالی برنگردانید
کنون ای اولین و آخرینم
بارالها راست می گویم
دگر من با خدایم آشتی هستم
ببخشا آن گناهانی که دور از چشم مردم
در حضورت مرتکب گشتم |
- ۸۵/۱۱/۰۲
هی منگولو
شنیدم اواره شدی
اخراجیی لنگ در هوا
کم خرخرکن
این همه اراجیف و بهم نباف که ...........................................................