نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب
۱۶
خرداد
من بدهکارم
جبیب هایم خالی ست
کفش هایم کهنه چشمم کور
من عجب دنده ی نرمی دارم
من پول هایم را وقتی می گیرم
که فاتحه اش را خوانده باشد زن من
سر گلدسته ی برج
جیب من جای گره خوردن هیچ است شپش
هر کجا هستم باشم
خانه ای می خواهم
اجاره می خواهم
اجاره، رهن، کرایه
همه اش مال من است
چه اهمیت دارد که اجاره بالاست
صاحبان خانه چه خبر از ته جیبم دارند
پول را باید جست
وام گه باید جست
وام باید که گرفت
خانه ای نقلی ساخت
زیر قرض باید رفت
با همه اهل و عیال
نان خشک باید خورد
مگر این اشکنه ها چه کم از دیزی سنگی دارد؟
بهتر آن است که قانع باشیم
و نگوییم که پول و پله لازم داریم
حرف دیگر کافیست
خانه در یک قدمی است
و طلبکار آنجاست
کفش را باید کند
پول را باید جست ....


  • سید مهدی
۱۶
خرداد

هاشمی رو دوست داری؟ بدت می یاد ازش؟ اصلا مهم نیست! کلا اگه با هاشمی درگیری! مطلب رو بخون! نظرت رو هم بده! در ضمن این مطلب رو تقدیم می شود به حسن روزی طلب!

------------------------------------------------------------------------------

بیشتر تحقیقات و تحلیل هایی که در مورد زندگی سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از شخصیت های برجسته انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، انجام شده است به دوران صدر انقلاب، جنگ و نهایتا هشت ریاست جمهوری او بازمی گردد و نقش آفرینی های وی در دوران بعد از دوم خرداد 1376 تا به امروز چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است، این نوشتار به بررسی اجمالی این دوره از زندگی هاشمی رفسنجانی می پردازد:

***


بعد از دوم خرداد 76 و پایان دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، بسیاری از  صاحبنظران برای رئیس جمهور سابق، دوران آرام و بی دردسری را در "مجمع تشخیص مصلحت نظام" پیش بینی می کردند، اما خیلی زود معلوم شد هاشمی در کاخ مرمر (مقر مجمع تشخیص مصلحت) روزهای آرام تری را نسبت به ساختمان "پاستور" در پیش رو ندارد.

بسیاری از  صاحبنظران برای رئیس جمهور سابق، دوران آرام و بی دردسری را در "مجمع تشخیص مصلحت نظام" پیش بینی می کردند، اما خیلی زود معلوم شد هاشمی در کاخ مرمر (مقر مجمع تشخیص مصلحت) روزهای آرام تری را نسبت به ساختمان "پاستور" در پیش رو ندارد


واقعیت این است که تحولات زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی بعد از پایان ریاست جمهوری (1376) آنقدر پرافت و خیز بود که می توان این دوره را  به عنوان "فصل جدید" در زندگانی سیاسی این شخصیت انقلاب اسلامی طبقه بندی کرد.

دوران اصلاحات هنگامی آغاز شد که هاشمی وجهه خوبی در بین هر دو جناح اصلی کشور داشت، آخرین خطبه نماز جمعه قبل از انتخابات و هشدار نسبت به تقلب در انتخابات از یک سو و همچنین حمایت گروه " کارگزاران سازندگی" از خاتمی در جریان انتخابات ریاست جمهوری، موقعیت هاشمی را پیش "دوم خردادی ها" مثبت جلوه می داد، از سوی دیگر حضور بسیاری از کارگزارانی ها در دولت تازه خاتمی به خصوص در رده های مدیریت اقتصادی دولت این شائبه را افزایش می داد.

اما دستگیری غلامحسین کرباسچی توسط قوه قضاییه و سپس محاکمه او، در عید سال 77 نقطه آغاز برهم خوردن تعادل سنتی و قدیمی هاشمی بین جناح ها و معادلات نظام بود، هرچند که هاشمی در صحنه علنی سیاست دفاع ملایم و محافظه کارانه ای از کرباسچی کرد ولی دفاع او از شهردار کارگزارتنی پایتخت در لابی های پنهان قاطع تر بود، هرچند  در افکار عمومی چنین مطرح شد که هاشمی نسبت به کرباسچی بی مهری و بی وفایی به خرج داده است. بحران کرباسچی آغاز چالش هاشمی با جریانات ذی نفوذ در نظام هم بود.

عمده اینها نیروهای مردمی بودن


تشکیل حزب مشارکت در سال 77 و خروج تدریجی کارگزارانی ها از دولت خاتمی و مشارکتی شدن کامل دولت دوم خاتمی نقطه عطف دیگر در نوع بینش  و تعامل هاشمی با دوم خردادی ها بود، وقوع حادثه قتلهای زنجیره ای در آذر ماه 77 و متهم شدن ضمنی فلاحیان (وزیر اطلاعات هاشمی) عامل دیگری بود که هاشمی را از اصلاح طلبان دور می کرد،  در واقع می توان گفت نیمه سال 77 ، پایان ماه عسل دوم خردادی با هاشمی و آغاز ماه عسل وی با جریان راست بود! که البته این ماه عسل ها خیلی زود پایان یافت.

یکی از اولین حملات دوم خردادی ها به هاشمی در همین دوره، زیر سئوال بردن مجمع تشخیص مصلحت نظام بخاطر شبهه "دولت در دولت بودن" این نهاد بود.آغاز حضور و بروز طیفی که "افراطیون دوم خردادی" نامیده شدند  از نیمه دوم سال 77 و اوایل سال 78، این روند را مرتبا تسریع می کرد. حادثه کوی دانشگاه و صف آرایی علنی برخی از اصلاح طلبان در برابر ارکان نظام، باز هم این شکاف راعمیق تر کرد تا اینکه موعد انتخابات مجلس ششم ( بهمن 1378) آمد.

جناح راست و بخش هایی از حاکمیت، هاشمی را  تنها گزینه برای "کنترل افراطیون" می دانستند، او را به میدان طلبیدند، هاشمی هم آمد،  برنامه این بود که هاشمی بیاید و رئیس مجلس ششم شود تا افراطیون نتوانند برنامه های خود را به پیش برند، اما...

مشارکتی ها و طیف رسانه ای دوم خردادی ها که برای طرح خود، لزوما باید "گذشته و نماد گذشته-یعنی هاشمی- را نقد و تخریب می کردند" به ماهرانه ترین وجهی این کار را کردند و  در جریان رقابت های انتخاباتی مجلس ششم چنان روند تخریب هاشمی را کلید زدند


مشارکتی ها و طیف رسانه ای دوم خردادی ها که برای طرح خود، لزوما باید "گذشته و نماد گذشته-یعنی هاشمی- را نقد و تخریب می کردند" به ماهرانه ترین وجهی این کار را کردند و  در جریان رقابت های انتخاباتی مجلس ششم چنان روند تخریب هاشمی را کلید زدند که موج عظیمی علیه هاشمی برخاست، رفسنجانی در انتخابات جایگاه مناسبی نیافت و مجبور شد بعد از مناقشات شدید وزارت کشور و شورای نگهبان، از رقابت انصراف دهد، این دوره ، آغاز دوره اوج مشارکتی ها بود، کارگزاران کاملا به حاشیه رفته بودند و با فتح مجلس ششم همه چیز بر وفق مراد دوم خردادی ها شد.

هاشمی در این دوره باید در مقابل توپخانه اصلاح طلبان ، پاسخگوی مسائلی چون "دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، اتهامات به دولت سازندگی و ارکان نظام، سخنان جنجالی آیت الله منتظری در مورد وقایع بعد از رحلت امام و ..." می بود، به قول ظریفی، خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی در این دوره، تفاوت چندانی با خطبه های نماز جمعه آقای جنتی نداشت.
 

اما مجلس ششم، اختلافات پنهان میان اصلاح طلبان را نمایان ساخت (نمونه واضح آن مباحث پیرامون حکم حکومتی در مورد قانون مطبوعات بود). بعد از اضمحلال تدریجی اصلاح طلبان در ساخت قدرت، مجددا نقش هاشمی دچار تزلزل شد، جریان راست مشغول بازسازی خود بود، نهادهای نظام هم در چالش با دوم خردادی های افراطی، به خوبی راه کنترل آنان را فراگرفته بودند و به همین خاطر نیاز چندانی به هاشمی نداشتند.

نقطه اوج این مقطع، انتخابات مجلس هفتم (1382) بود و درست در نقطه مقابل این دوم خردادی ها بودند که احساس می کردند قدر ظرفیت های "اصلاح طلبانه" هاشمی را ندانسته اند و کم کم همگرایی نه چندان اخلاقی و جوانمردانه  آنان با هاشمی آغاز شد.

اما این روند همگرایی با انتخابات نهم ریاست جمهوری مجددا دچار توقف شد، بدون تردید انتخابات نهم ریاست جمهوری، یکی از پیچیده ترین و  آشفته ترین میدانهای رقابت سیاسی برای مردم و نظام و گروههای سیاسی بود.

 هاشمی این بار هم به اصرار هواداران و نزدیکانش به میدان آمد، کارگزاران از او حمایت کردند، ولی دوم خردادی ها  به سمت معین و کروبی رفتند، با این حال ورود هاشمی معادلات اصولگریان برای ایجاد ائتلاف را دچار ضربات و مشکلات اساسی کرد، و می توان گفت اگر انتخابات مجلس ششم، عرصه چالش چپ ها و خط امامی ها با هاشمی بود، انتخاب نهم ریاست جمهوری عرصه چالش اصولگرایان با هاشمی بود.

مهدی کروبی در آغاز رقابت های ریاست جمهوری با نوشتن نامه ای انتقادی به هاشمی ، سعی کرد که مجددا  بازی قدیمی "نیش به هاشمی برای کسب رای" را احیا کند، البته کروبی هرگز گمان نمی کرد چند ماه بعد، مجبور شود در مرحله دوم انتخابات نهم ریاست جمهوری، بیانیه ای در حمایت از هاشمی در بر ابر احمدی نژاد بزند.

ورود هاشمی معادلات اصولگریان برای ایجاد ائتلاف را دچار ضربات و مشکلات اساسی کرد، و می توان گفت اگر انتخابات مجلس ششم، عرصه چالش چپ ها و خط امامی ها با هاشمی بود، انتخاب نهم ریاست جمهوری عرصه چالش اصولگرایان با هاشمی بود


در حالی که هردوگروه اصلاح طلب و اصولگرا با هاشمی مرزبندی هایی داشتند، در مرحله اول انتخابات، هاشمی با اختلاف زیادی در صدر همه نامزدها قرار گرفت، اما این اتفاق هرگز در دور دوم تکرار نشد، در مرحله دوم انتخابات، همه دوم خردادی ها، طیف های گسترده ای از نخبگان، روحانیون واحزاب و مردم شهرهایی بزرگ چون تهران و ...از هاشمی حمایت کردند، ولی برای مردمی که هاشمی "نماد گذشته" بود، احمدی نژاد جوان و عصیانگر ، جذابیت بیشتری داشت.


انتخابات نهم ریاست جمهوری هرچند با ناکامی هاشمی مواجه شد، ولی ترکیب  و کیفیت آرای هاشمی( به خصوص در مرحله دوم) اسراری را در خود داشت که که از چشم بسیاری از صاحبنظران وبه خصوص هواداران محمود احمدی نژاد پنهان ماند، هواداران ذوق زده  احمدی نژاد هم با یک اشتباه محاسباتی، متوجه این مطلب نشدند که "اصولا هر نامزدی که در دور دوم در مقابل هاشمی قرار می گرفت، پیروز میدان می شد" و بعد از پایان انتخابات هم چالش با هاشمی را ادامه دادند.

احمدی نژاد از بدو به دست گرفتن قدرت، موضعی خاص در برابر هاشمی اتخاذ کرد و از همان روزهای اول، نشانه های جدی از علاقه برای ادامه چالش سیاسی و رسانه ای با هاشمی بروز داد. هاشمی برای احمدی نژاد مثل طیف افراطی دوم خرداد، نماد گذشته بود، اما ایراد احمدی نژاد به  هاشمی درست برعکس افراطیون دوم خردادی، انحراف از اصول انقلاب به سمت غرب گرایی بود، مدعیان حمایت از احمدی نژاد نیز اینطور تحلیل می کردند که چالش با هاشمی ( به هرقیمت و با هر ابزار) می تواند سوخت خوبی برای موتور دولت نهم و افزایش محبوبیت آن باشد.

تا مقطع  انتخابات خبرگان (آذر 85) هاشمی تقریبا در موضع انفعال بود و  تردیدهای جدی برای حضور در این رقایت داشت، اما با چراغ سبز بزرگان نظام به این عرصه وارد شد و آرای بی سابقه یک و نیم میلیونی هاشمی در تهران ، موجب شد موج جدیدی برای هاشمی ایجاد شود، بیانیه قابل تامل هاشمی بعد از پیروزی در انتخابات مجلس خبرگان نیز می تواند گمانه جدیدی بر عزم جدید هاشمی در دوران جدید باشد.

هاشمی در حلقه خبرنگاران!

در این دوره جدید، عرصه چالش های هاشمی با هواداران احمدی نژاد، خیلی فراتر از رقابت های سیاسی و حزبی بود، بحث های کلامی چون "ریشه زمینی یا ماورایی ولایت فقیه" و ...از جمله این چالش ها بود که توسط بخش تئوریک جریان مدعی حمایت از احمدی نژاد (طیف مربوط به آقای مصباح یزدی) دنبال می شد، البته حملات رسانه ای و قلمی خانم فاطمه رجبی هم نقش مهمی در برجسته شدن این چالش فکری-سیاسی داشت.

هرچند که اصلاح طلبان سعی وافری می کنند که "هاشمی-خاتمی-کروبی" را به عنوان جبهه جدید خود تثبیت کنند، اما هاشمی زیرک تر از آن است که دوباره از سوراخ دوم خردادی ها
گزیده شود


هاشمی هم  در این میدان، راهکارهای خاص خود را داشت: دیدار مکرر با مراجع تقلید در قم، نامه نگاری با طلاب منتقد، سفرها و دیدارها با دانشجویان و جوانان بیشتر با محوریت "سند چشم انداز"( به عنوان سند رسمی نظام که دولت احمدی نژاد بیشترین   چالش و عقب افتادگی را از آن  دارد).

هرچه قدر احمدی نژاد حملات خود را به هاشمی و دانشگاه آزاد و نمادهای گذشته، افزایش داده است، میدان برای بازی و فرصت های هاشمی هم بیشتر می شود. حملات مداوم احمدی نژاد به دانشگاه آزاد و دفاع کوبنده هاشمی از دانشگاه آزاد، یکی از محورهای ثابت چالش هاشمی با دولت جدید بود که نهایتا با  مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد هیات امنای دانشگاه آزاد به نفع  دانشگاه آزاد و هاشمی تمام شد.

هرچند که اصلاح طلبان سعی وافری می کنند که "هاشمی-خاتمی-کروبی" را به عنوان جبهه جدید خود تثبیت کنند، اما هاشمی زیرک تر از آن است که دوباره از سوراخ دوم خردادی ها
گزیده شود.

بی شک اگر با ادامه وضعیت فعلی که از جانب هر دو طیف مخالف و موافق وی تشدید می شود، چهره و وجهه هاشمی برای اکثریت مردم (یعنی مردمی که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری به احمدی نژاد رای دادند) از حالت "نماد گذشته" خارج شده و مثل مردم تهران تبدیل به چهره مهار کننده تندروی و افراط شود، به موازات پر شدن فاصله "رفسنجانی" تا "هاشمی" و "حجت الاسلام" تا "آیت الله" برای اکبر هاشمی رفسنجانی، اتفاقات بزرگی در سپهر سیاسی ایران خواهد افتاد...

هاشمی در حال حاضر یکی از موقعیت های بالا در قدرت سیاسی را دارا است و در همین حال، مایل است ظرفیت های غیرحکومتی و کاریزماتیک خود میان مردم و نخبگان را هم افرایش دهد

هاشمی در حال حاضر یکی از موقعیت های بالا در قدرت سیاسی را دارا است (ریاست مجمع تشخیص به عنوان  بازوی مشورتی و نظارتی رهبری) و در همین حال، مایل است ظرفیت های غیرحکومتی و کاریزماتیک خود میان مردم و نخبگان را هم افرایش دهد.

اما  با توجه به عبور هاشمی از دهه هفتم عمر خود، باید دید هاشمی رفسنجانی در این فراز این زندگی سیاسی خود چه خواهد کرد؟

  • سید مهدی
۱۳
خرداد

 

۱۸سال از غروب آفتاب گذشت

سالها میگذرد حادثه ها می آید

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

سلام

امیدوارم هر کجا که هستید و این وبلاگ رو میخونید موفق و پیروز باشید

برای چند وقت مدیریت این وبلاگ با من

فعلاً من باید برای این وبلاگ مطلب بنویسم تا بسته نمونه. اگه تحمل نوشته های من سخته عذر خواهی من رو پذیرا باشید

 

  • سید مهدی
۰۹
خرداد

 

 

چون ببینم غربت دستاس را

خاطر آرم پینه های یاس را

 

 

به علت فرا رسیدن .....موقتاْتعطیل

به زودی واگذار میشود 

  • سید مهدی
۰۸
خرداد

آمده روز هجر فاطمه          آسمان دلگیر از داغ فاطمه

باز هم زمین بر خود می گرید که یکی دیگر از افلاکیان او را ترک می گوید.داغدار غم فراق برترینهای عالم است و نمی داند آن هنگام که بر او خرده می گیرند این نگین را در کجا جای داده ای چه پاسخ دهد؟!بنالد از این غم جانکاه و فریاد برآرد که چه کردید با او که اینچنین غریبانه کوچ کرد؟؟چه کردید که باید او را شبانه به آغوش می کشیدم؟؟چه کردید که آن شب علی(ع) را آنچنان غریب و دلشکسته می دیدم که مظلومانه بر نوگلان فاطمه(س) دلداری می داد اما کسی نبود تا تسلی دل چاک چاک خودش را دهد.

چه کردید؟آی مردم زبان برآرید و پاسخی بر من دهید که از این داغ سالهاست که می سوزم.

در و دیوار خانه علی(ع) هنوز که هنوز است شرمگین است از آن لحظه هایی که عرش به خود می لرزید.

آن لحظه های دود و آتش و فشار در و مسمار و خون سینه و پهلوی شکسته و دستهای بسته و ...

باز باران ! باز باران بی صدا

می چکد در حجم سرد کوچه ها

 

کوچه های بی تفاوت از عبور

کوچه های خالی از سنگ صبور

 

کوچه های سرد و ساکت خالی اند

مسکن  نامردم   پوشالی اند

 

کوچه ها احساس را گم کرده اند

چینه هایش یاس را گم کرده اند

 

کوچه ی بی یاس یعنی انجماد

بر خزان کیشان، هماره انقیاد

 

کوچه ها فریاد را نشنیده اند

قصه ی بیداد را نشنیده اند

 

ساکنان با دیو و دد خو کرده اند

فتنه های خفته را رو کرده اند

 

کوچه ها ! ققنوس آتش زادتان

شد خلاص از شعله ی بیدادتان

 

این شما و شهر و این شهر شما

شهر خالی از خدا بهر شما

 

ای شمایان ، ای شمایان دروغ!

این شما و ناخدایان دروغ !

 

شهر خالی از صدا ، مال شما

خوان الوان ریا ، مال شما

 

ای اهالی فریبستان هیچ

گمرهان سیب سیبستان هیچ

 

رفت خورشید و نشد پروایتان

با چه روشن می شود فردایتان

 

تا شما مشتاق از این تیره شبید

نا شناس  حرمت  ام ابید

 

لیلة القدر از کف ایام رفت

مطلع الفجر از کف ایام رفت

 

موکنان  مویه کنان گل می برند

یاس را از پیش بلبل می برند

 

منخسف شد چون عذار ماه ماه

بعد از این خورشید می موید به چاه

 

بعد از این خورشید می ماند غریب

می تراود از لبش امن یجیب

 

لانه خالی از کبوتر شد دریغ!

خالی از عشق پیمبر شد دریغ!

 

بعد تو شعری  که در چشم تر است

چادر خاکی و مسمار در است

 

مثنوی ای مثنوی ! فریاد کن !

بغض صدها ساله را آزاد کن !

 

یاد کن از شعر زهرا ای نسیم

انّ مولانا علیٌ مستقیم

 

باز باران ! باز باران بی صدا

می چکد در حجم سرد کوچه ها ...

  • سید مهدی
۰۵
خرداد

 

فـــــــــــــــــــــــــــــرار

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرام دعــــــــــــــــــــــــــا کــــــــــــــــــنـــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

زیاد خوب نیستم

 

  • سید مهدی
۰۵
خرداد
از یاس مپرس که گلچین روزگار

او را به تازیانه گرفت و کبود کرد

باز هم رسید. اما این بار چه زود . فاطمیه را میگویم.فصل غم و غربت شیعه را .فاطمیه آمد و موسم لرزیدن عرش خداست. خوب گوش کنید.این آخرین حرفهایی است که بین علی و زهرا رد و بدل میشود.این آخرین گریه های فاطمه است.مدینه سراسر سکوت است و بغض...

مدینه

 

فاطمه جان !

شکوه وجود تو را نگاه میکنم

زمانی که دگر لحضه های آخرین دیدار ماست

تو را نگاه میکنم که به اوج میروی

و مرا در انبوه مشکلات تنها میگذاری

کاش آندم که درون آتش

و بین در و دیوار بودی

جای تو بودم که دیگر مجبور به تحمل جدایی نباشم

سخت است باورش که ببینم دست پلید شعله های پاییز

بر صورت نو بهارم زبانه میکشد

و طعم سرد زمستان را به خانه ام تحمیل میکند

بر خیز ای شکوه زندگیم

ای تمام هستیم

چشمان خود را باز کن و نگاهی به من نما

هر چند که میدانم چشمانت دیگر قدرت دیدن ندارد

اما شاید و شاید بتوانی صدایم را بشنوی

فکر میکنی خبر ندارم از آنچه بر تو روی داده؟

دستان بسته بود

ولی چشمانم که باز بود

 

فاطمه جان

برخیز

برخیز و دیگر بار جوابم را بده

 

فاطمه ام

مرا بنگر که دیگر شکسته شدم

مگر از من هم خسته شدی؟

 

 

...........................................................

« بقیـع » ، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.
درختى که در این غریب آباد مى‏روید، ریشه در مظلومیّتى هزار و چهارصد ساله دارد.

اینجا دیگر باید عنان را به دستِ «دل» سپرد،
اینجا باید دل را در چشمه «اشک» شستشو داد،
دل، در سایه اشک است که نرم مى‏شود و آرام مى‏گیرد.
تنها اشک دیده، زخم دل را تسکین مى‏دهد،
بگذار ببارد این چشم،
بگذار بریزد این اشک،

«مدینـه»، همچنان مظلوم است و ... « بقیـع » مظلومتر!
«اهل بیت» همچنان غریبند و ... پیروانشان، غریبتر!
این «سَنَد»، سالهاست که به گواهى ایستاده است و روشنتر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل، برهان مظلومیّتهاى جبهه حقّ است.

هنگام ورود به خاک بقیع، کفشهایت را که درمى‏آورى و پایت خاک این مزار را لمس مى‏کند، دلت هم مى‏شکند.
قبور بى‏سایبان مانده در برابر آفتاب، داغت را تازه مى‏کند و بر غمى کهن و دیرین، اشک مى‏ریزى و بغض مانده در گلو را در هواى بقیع، رها مى‏کنى.
رنجنامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است.
یک طرف جمعى به دعاى توسّل مشغولند و زمزمه‏کنان،
طرف دیگر، دلهایى با آهنگ نوحه و مرثیه، به عمق مظلومیّت « آل اللّه‏»، راه مى‏یابند و مى‏گریند.
دلها، به خاک بوسى این چهار امام معصوم ـ ع ـ آمده‏اند.

عدّه‏اى نیز، در پى قبر گمشده زهرایند.
و در کنارى، کسى آرام آرام، اشک مى‏ریزد و «زیارت جامعه» مى‏خواند.
و ... هوا، هواى عطر انگیز و روحانىِ «حال» است!
اینجا، اشکها سخن مى‏گویند.
«حال»، گویاتر از «قال» است.
سکوتِ زبان را هم زلال اشک، جبران مى‏کند.
چشمهاى اشکبار، ترجمانِ دلهاى داغدار و بى‏قرار است.
حرفى هم که نزنى،
کلامى و سلامى هم که نگویى،
چشمها و قطرات جارى اشک، هم روضه‏خوان مجلس است، هم گریه‏کنِ محفل!
لازم نیست کسى مرثیه بخواند،
بقیـع، خودش «مرثیه مجسّم» است.

درب‏هاى بقیع را مى‏بندند،
جز ساعاتى محدود از روز، که گشوده است.
بگذار دربها را ببندند، پنجره‏هاى دل که گشوده به این کانون روشنایى است!
دریچه‏هاى قلب زائر، از پشت در و دیوار هم، از این خورشیدهاى خفته بر خاک، نور مى‏گیرد.
دل را کجا مى‏توان بُرد؟ جز کنار قبور بقیع؟
زائر مشتاق، مردّد است.
نمى‏داند که اشک شوق بریزد از این دیدار،
یا سرشک غم ببارد از این غربت!
راستى، گناه ما جز «عشق» چیست؟

اگر در سوگتـان دل گشـت غمناک         اگــر از داغتـــان شـد دیــده نمنـــــاک 
گواه عشقِ ما این «دیده» و «دل»         رساند «اشک» و «غـم» ما را به‏منزل 

آیا باید همچنان بر مظلومیت بقیع، بگرییم؟
تا کى و تا چند؟! ...

اللّهم عجّل لولیّک الفَرَج

 

  • سید مهدی
۰۳
خرداد
شاهکار شعر معاصر و دوم خرداد و دانشگاه آزاد و وقتی مجردی و چه غلطا!

 

تلویزیون خودش را در دوشب  هفته قبل انگار به دانشگاه آزاد اسلامی ِ نیکوی سریع‌الرشد(به‌به!) فروخته‌بود؛ دانشگاهی که اگر نبود چه کار می‌کردند سه میلیون و سیصد و خورده‌ای دانشجو و فارغ‌التحصیل چه خاکی بر سرشان می‌کردند یعنی؟
که!
بنده‌ی خدا(عبدالله) جاسبی ِ مهربان، هم در برنامه صندلی داغ جمعه‌ی(۲۸ اردیبهشت) شبکه دو حضور داشت هم در شب شیشه‌ای شنبه(۲۹ اردیبهشت) در شبکه تهران!
بابا اطلاع‌رسانی! بابا شففففاف‌سازی!
البته به قول دوستان باید توی نشست‌های مطبوعاتی ببینیش نه توی تلویزیون که لبخند ملیحی روی لباشه، توی نشست‌های خبری به حمله فیزیکی متوسل میشه!

 

  • سید مهدی
۳۱
ارديبهشت
  • سید مهدی
۲۶
ارديبهشت

 

انتقاد شدید حسین شریعتمداری از موافقت با مذاکره با امریکا

مذاکره‌ی ایران با آمریکا خطایی بزرگ و استراتژیک است که اگر انجام پذیرد خسارت‌های ناگوار و جبران ناپذیری را برای ایران در پی خواهد داشت، ابراز عقیده کرد:« معتقدم مذاکره با آمریکا دست دادن با شیطان و رقصیدن با گرگهاست.» وی خطاب به دولتمردان کشور که قصد مذاکره با آمریکا را دارند گفت:« آنها باید بگویند که چه تغییری در ماهیت امریکا پدید آمده است که تا چند وقت قبل همه مذاکره با آمریکا را مضموم می‌دانستند و امروز آن را مورد پسند تلقی می‌کنند آیا تحولی پیش آمده است؟»

مدیر مسوول روزنامه کیهان با اشاره به اعلام رسمی ایران برای مذاکره با آمریکا بر سر عراق گفت:« آمریکا مذاکره را فقط برای مذاکره می‌خواهد، نه برای حل و فصل مسایل فیمابین. به محض آنکه ایران به مذاکره با آمریکایی‌ها تن دهد، در حقیقت خواسته‌ی آنها بعد از 28 سال را بر آورده ساخته‌ایم

حسین شریعتمداری در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی - خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با اشاره به اعلام سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان مبنی بر آمادگی برای مذاکره با آمریکا در بغداد بر سر مسایل عراق، با بیان اینکه مذاکره‌ی ایران با آمریکا خطایی بزرگ و استراتژیک است که اگر انجام پذیرد خسارت‌های ناگوار و جبران ناپذیری را برای ایران در پی خواهد داشت، ابراز عقیده کرد:« معتقدم مذاکره با آمریکا دست دادن با شیطان و رقصیدن با گرگهاست

وی ادامه داد:« آمریکا مذاکره را فقط برای مذاکره می‌خواهد نه برای حل و فصل مسایل فیمابین و این نکته ای است که بارها در گذشته از سوی برخی بزرگان هم به آن اشاره شده است

شریعتمداری گفت:« مقاومت جمهوری اسلامی ایران در برابر زورگویی‌های آمریکا در 28 سال گذشته موجب شد تا ایران به پرچمدار مبارزه با نظام سلطه جهانی تبدیل شود و به عنوان یک الگوی موفق و کارآمد پیش روی نهضت‌های آزادی خواه و استقلال طلب اسلامی قرار گیرد تا جایی که این نهضت‌ها ریشه‌ خود را بر آمده از انقلاب اسلامی می‌دانند. حتی استراتژیست‌های بزرگ آمریکایی بر این مساله اشاره داشتند

وی با بیان اینکه در نگاه نهضت‌های آزادی خواه و استقلال طلب اسلامی، ایران عقبه استراتژیک آنهاست گفت:« امروز ما انتفاضه فلسطین، حزب‌الله لبنان و رویکردهای اسلام گرایان در الجزایر، اندونزی، ترکیه و برخی نهضت‌های موثر در جهان اسلام را پیش روی خود داریم که از انقلاب اسلامی الگو گرفتند و عرصه را به آمریکا در منطقه حتی در سطوح بین‌المللی تنگ کردند

مدیر مسوول روزنامه کیهان با اشاره به جنگ 33 روزه لبنان اظهار داشت:« موفقیت حزب‌الله لبنان در این جنگ به شکلی ناباورانه‌ای از سوی آمریکایی‌ها و متحدانش به عنوان یک حرکت غیر قابل انتظار توصیف شده است و اینها همه بر آمده از انقلاب اسلامی و الگوی امام خمینی(ره) است که نهادینه شده و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی حکیمانه و مدبرانه دنبال شده است

شریعتمداری گفت:« آمریکایی‌ها قصد دارند از طریق مذاکره با ایران این الگو را بشکنند به این معنا که مذاکره را فقط برای مذاکره می‌خواهند و از انجام و حتی شروع مذاکره قصد دارند توهم این اقدامات را به نهضت‌های جهان اسلام القا کنند که اگر جمهوری اسلامی ایران خواستگاه عقبه استراتژیک و ایدئولوژیک شماست، این ریشه و عقبه هم نهایتا بعد از 28 سال مقاومت چاره‌ای جز نشستن در کنار آمریکا و مذاکره با آمریکا ندیده است

وی خطاب به دولتمردان کشور که قصد مذاکره با آمریکا را دارند گفت:« آنها باید بگویند که چه تغییری در ماهیت امریکا پدید آمده است که تا چند وقت قبل همه مذاکره با آمریکا را مضموم می‌دانستند و امروز آن را مورد پسند تلقی می‌کنند آیا تحولی پیش آمده است؟»

وی خاطر نشان کرد:« همه شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که نه تنها آمریکا تغییر ماهیت نداده است بلکه کینه توزی‌هایش علیه ایران و جهان اسلام روز به روز شتاب بیشتری به خود گرفته است. با این حساب طبیعی است که مذاکره با آمریکا خطر بزرگی است

مدیر مسوول روزنامه کیهان با بیان اینکه برخی دوستان و دولتمردان معتقدند که ما فقط بر سر ماجرای عراق با آمریکا مذاکره می‌کنیم، گفت:« واقعیت این است که در مذاکره باید طرفین مذاکره در کف مذاکرات با هم توافق و اشتراک نظر داشته باشند، ما در این ماجرا (عراق) با آمریکا توافق نداریم. ایران بر این باور است که عامل اصلی ناآرامی‌ها و ناامنی‌های عراق حضور اشغالگران است بنابراین چگونه می‌توان با کسانی که خودشان عامل ناامنی هستند درباره عراق امنیت به بحث و گفتگو نشست

وی ادامه داد:« ممکن است دوستان نظرشان این باشد که ایران در مذاکراتی که صورت می‌پذیرد پیشنهادات خود را مطرح می‌کند و خواسته‌های باج خواهانه و غیر منطقی آمریکاییها را نخواهیم پذیرفت، اما معتقدم این هم یک اشتباه بزرگ است.آمریکایی‌ها منظورشان از مذاکره فقط مذاکره است و به محض آنکه ایران به مذاکره با آمریکایی‌ها تن دهد در حقیقت خواسته‌ی آنها را بر آورده ساخته‌ایم. صرفنظر از اینکه نتیجه مذاکرات چه باشد، امتیازی را که آمریکایی‌ها 28 سال به شدت در پی آن بودند را به صورت رایگان داده‌ایم. لذا این استدلال نمی‌تواند قابل قبول باشد

وی گفت:« حتی این استدلال که گفته می‌شود ما امروز در موقعیت قدرتمندی قرار داریم دلیل کافی نیست البته که ایران در جایگاه قدرتمندی قرار دارد و نقش برجسته‌ای را بیش از همه سالها داریم و در مقابل آمریکایی‌ها در موضع ضعف قرار دارند، اما بحث بر سر این است که اصل مذاکره امتیازی است که به آمریکاییها داده می‌شود

شریعتمداری در پاسخ به این سوال که مقامات ایرانی اعلام می‌کنند که بر اساس درخواست مقامات دولتی و مذهبی عراق حاضر به مذاکره با آمریکا در جهت امنیت عراق شده‌اند، گفت:« ما باید در مقابل این درخواست‌ها بهایی را که می‌خواهیم بپردازیم و متاعی که احتمالا درپی بدست آوردنش هستیم را مقایسه کنیم. اگر این جایگاه برجسته‌ی جمهوری اسلامی ایران به عنوان خواستگاه نهضت‌های اسلامی آسیب ببیند خود دولتمردان کنونی عراق هم از این آسیب در امان نخواهند بود، بنابراین دلیلی ندارد که ما به این خواسته با توجه به بهای سنگینی که باید بپردازیم و بعضا جبران ناپذیر است، تن دهیم

وی گفت:« ما می‌توانیم آنها را قانع کنیم و برایشان ماجرا را توضیح دهیم چرا که این ماجرا بسیار ساده است. طبعا برادران دولتمرد عراقی ما آن را خواهند پذیرفت

شریعتمداری در پاسخ به سوال دیگر ایسنا مبنی براینکه شما معتقدید در یک مذاکرات طرفین باید به کف مذاکرات توافق داشته باشند، اما ما مذاکرات هسته‌ایمان در حالی از سه سال گذشته آغاز شده است که طرف اروپایی و بعد از آن 1+5 خواسته‌های اولیه خود را هم چنان مطرح می‌کند آیا نمی‌توانیم در مذاکره با آمریکا هم با این شرایط بر سر میز مذاکره بنشینیم؟ اظهارداشت:« ما در مذاکرات هسته‌ای یک کف و معیار اولیه داشتیم و آن معاهده ان.پی.تی و پادمان‌های جامع بود و الان هم حرف ایران که کاملا منطقی است این است که به معاهده برگردیم و به مفاد آن پایبند باشیم بنابراین در آنجا کف مذاکرات تعیین شده بود اما در مذاکرات ایران و آمریکا هیچ کف مشترکی وجود ندارد

مدیر مسوول روزنامه‌ی کیهان در پاسخ به این پرسش که احتمال دارد انجام گفت‌و‌گو‌ها میان ایران و آمریکا بر سر عراق بر مذاکرات دکتر لاریجانی و سولانا تاثیر داشته و راهگشا باشد، ابراز عقیده کرد:«‌ من این نگاه و توقع را بسیار ساده‌لوحانه می‌دانم. اولا آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که ایران در پی تولید سلاح هسته‌یی نیست، بنابراین گروکشی پرونده‌ی هسته‌یی ما نوعی باج خواهی است. از سویی باید به مساله توجه داشت که آمریکایی‌ها بنابر شواهد موجود غیر قابل انکار و اظهارات رسمی خود در عراق در باتلاق گیر افتاده‌اند. آنها در پی استفاده از امکانات ایران برای نجات خود از عراق هستند

وی افزود‌:« در مقابل این مساله چه چیز را می‌خواهند به ایران دهند؟ تا به حال آمریکا‌یی‌ها به کدام عهد و پیمان خود وفادار بوده‌اند که ما چنین انتظاری از آنها داشته باشیم

مدیر مسوول روزنامه‌ی کیهان گفت:« معتقدم هیچ نشانه‌ای از درایت در مذاکره با آمریکا دیده نمی‌شود

شریعتمداری در خصوص احتمال گرفتن نتایجی از مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در آینده‌ در بحث هسته‌یی بر اساس آنچه خواست ایران است، گفت:« معتقدم بهای سنگینی به مراتب فراتر از همه این مسایل باید پرداخت کنیم

وی تاکید کرد:« نباید از نظر دور داشته‌ باشیم که درگیری ایران و آمریکا ماهوی است و از ماهیت طرفین درگیری نشات می‌گیرد. ایران بر اسلام ناب که ظلم ستیز و استکبار ستیز است تکیه دارد و‌ آمریکایی‌ها بر خوی استکباری خود. بنابراین صحنه‌های درگیری می‌تواند تغییر کند اما اصل درگیری پابرجا خواهد ماند. مگر این‌که یکی از دو طرف تغییر ماهیتی دهند؛ یا ما خدای نکرده از اسلام دست بکشیم و یا آمریکاییها از خوی استکباری‌شان کنار بکشند. از آنجایی که هیچ یک از این دو در افق پیش رو دیده نمی‌شود، ساده اندیشی است که فکر کنیم مشکلات ما از این راه‌ها حل شود

این روزنامه‌نگار در پاسخ به این پرسش که به نظر می‌آید آمریکایی‌ها بیش از ایران فرصت‌ها و تهدید‌های ایجاد ارتباط با ایران را بعد از 28 سال بررسی کرده باشند، با اشاره به گزارش هشت‌ماه قبل امریکن اینتر پرایز، کمیته‌ی خطر برای کاخ سفید و محتوای گزارش بیکر- همیلتون که برای بوش تهیه شده بود گفت: « در تمامی این گزارش‌ها به وضوح دیده می‌شود که آنها در پی استفاده از امکانات ما برای بیرون آمدن از دشواری های کنونی در عراق هستند. در دو گزارش اول به صراحت آمده است که باید در ایران جای پایی داشته باشیم و چون چنین چیزی فعلا مقدور نبوده است، دفتر دبی را تاسیس کردند که زیر نظر مستقیم دیک چنی اداره می‌شود و موسسه‌ی هیفوس در هلند نیز در این راستا تشکیل شده است

شریعتمداری با اشاره به عملکرد این دفاتر و موسسات در دعوت از برخی از روشنفکران و رونامه‌نگاران ایرانی و در اختیار قرار دادن امکانات بسیار در خدمت آنها گفت:«‌ آنها می‌خواهند از این طریق عملیات براندازی را به شکل نرم در ایران مدیریت کنند. نباید از نظر دور داشت که آمریکا‌یی‌ها براندازی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار قرار دارند و تغییر دولت‌ها این هدف را تغییر نمی‌دهد

 

 

چه شده که خود یکی از بانیان مذاکره و رابطه گشته­ایم؟!/بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

در حالیکه سالها ملتها و دولتهای دیگر را به ایستادگی در مقابل سلطه جهانی آمریکا و اسرائیل دعوت کرده­ایم حال چه شده که خود یکی از بانیان مذاکره و رابطه گشته­ایم آیا اگر این مواضع توسط دولت قبلی اتخاذ می­شد نیز چنین سکوت و همراهی می­کردید و یا اینکه چون دولت مدعی اصولگرایی دم از مذاکره می­زند پس باید آرمانها را فراموش و موید اقدامات دولت گشت؟

 

بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان پیرامون موضوع مذاکره با آمریکا

 

حکومتی که اینطور صریح می­گوید که می­خواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملی ایران عمل کند و برای براندازی نظام بودجه می­گذارد، ارتباط و مذاکره با آن هم خیانت و هم حماقت است.

                                   مقام معظم رهبری

در پی اعلام موافقت وزارت خارجه ایران در مورد مذاکره با آمریکا که در روزهای گذشته بطور رسمی اعلام شد. شاهد واکنشهای متفاوتی در داخل کشور بودیم: برخی از سیاسیون با ذوق زدگی از آن یاد کردند، برخی ترجیح دادند که سکوت کنند و عده معدودی نیز فریاد اعتراض بلند کردند، با توجه به شرایط پیش آمده از مسئولین مربوطه خواستاریم سوالات زیر را به طور روشن و صریح پاسخ گویند:

آیا دولت آمریکا نسبت به گذشته خود تغییر کرده که حاضر به مذاکره شده­اید؟ آیا آمریکا گرگ صفتی و زیاده خواهی­های خود را کنار گذاشته؟ مگر آمریکا در آخرین گزارش خود ایران را بزرگترین کشور تروریست جهان نخوانده است؟ آیا به تازگی بودجه 110 میلیون دلاری در کنگره آمریکاه برای براندازی جمهوری اسلامی رسماً تصویب نشد؟ آنگونه که مطرح شده موضوع مذاکرات فقط مربوط به امنیت عراق است آیا پذیرش این موضوع به معنای قبول اتهامات آمریکا در مورد نقش ایران در کشور عراق نیست؟ اصولاً به چه منظور با نیروی اشغالگری که به صورت غیر قانونی در کشوری اسلامی حضور دارد حاضر به مذاکره شده­اید؟ مگر امام امت در تاریخ 29/4/67 (قبول قطعنامه) نفرمودند:

« پس راهی جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابر قدرت­ها و خصوصاً امریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت یا پیروزی که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است.»

و باز هم مگر امام (ره) نفرمود: «اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظلم برنمی­داریم».

28 سال پس از پیروزی انقلاب و در حالیکه حدود 26 سال است در خواستهای متعدد آمریکا برای مذاکره را رد کرده­ایم چه اتفاقی در شرایط حاضر روی داده که اینگونه دم از مذاکره می­زنید؟ در حالیکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان سردمدار مبارزه با استکبار و زورگویی در عرصه بین المللی، در میان ملتها و توده­های مسلمان و مستضعف در آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی مطرح است، تبعات چنین مذاکره­ای قطعاً از دست رفتن پایگاه مردمی ایران در میان کشورهای منطقه و جهان و از بین رفتن اهداف جهانی انقلاب اسلامی است. در حالیکه سالها ملتها و دولتهای دیگر را به ایستادگی در مقابل سلطه جهانی آمریکا و اسرائیل دعوت کرده­ایم حال چه شده که خود یکی از بانیان مذاکره و رابطه گشته­ایم، آیا در شرایطی که موضوع پرونده هسته­ای به استقامت مسئولان به تثبیت موضع ایران انجامیده و ایران به عنوان کشوری هسته­ای در جهان شناخته شده نقش این مذاکرات به معنای کوتاه آمدن و پا پس کشیدن نیست؟

و اما سخنی با دانشجویان انقلابی و هم آنان که ادعای اصولگرایی و آرمانخواهی دارند: آیا اگر این مواضع توسط دولت قبلی اتخاذ می­شد نیز چنین سکوت و همراهی می­کردید و یا اینکه چون دولت مدعی اصولگرایی دم از مذاکره می­زند پس باید آرمانها را فراموش و موید اقدامات دولت گشت؟

و سخن آخر با مسئولان تصمیم­گیر در عرصه سیاست خارجی: نگذارید مواضع اصولی انقلاب اینگونه در پس  مصلحت اندیشیهای سیاسی و بازیهای غفلت را به فراموشی سپرده شود و در پایان فریاد بر می­آوریم:

فاین تذهبون!

 

 

بیانیه تحلیلی جنبش عدالتخواه دانشجویی:‌مخالفت با مذاکره؛ آمریکا هیچ تغییری نکرده است

تعارض میان مواضع و شعارهای انقلابی رئیس جمهور و عملکرد دستگاه سیاست خارجی و برخی دیگر از مواضع ایشان بیش از پیش موجب تعجب و شگفتی است… جنبش عدالتخواه دانشجویی برای اعلام اعتراض به پذیرش مذاکره با آمریکا و مطالبه پاسخ سوالات طرح شده تجمعی را در روز چهارشنبه 26/2/1386 ساعت 13:30 لغایت 15 در مقابل دفتر ریاست جمهوری واقع در انتهای خیابان پاستور برگزار می نماید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حکومتی که این طور صریحا می گوید می خواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد؛ ارتباط و مذاکره با آن هم خیانت و  هم حماقت است.

مقام معظم رهبری (1/3/1381)

مقدمه

در روزهای اخیر سلسله نرمشهای تدریجی دولت و سکوت تامل برانگیز افکار عمومی به اعلام خبر پذیرش مذاکره رسمی ایران و آمریکا بر سر موضوع عراق منتهی شد.

خبر سفر پلوسی به ایران؛ مذاکره غیر رسمی نماینده سازمان ملل در آمریکا؛ حضور در اجلاس شرم الشیخ و سخنان رئیس جمهور مبنی بر آمادگی مذاکره با همه کشورهای جهان به جز رژیم صهیونیستی بخشی از گامهای قبلی این حرکت شرم آور بوده است.

امروز نسبت به اصل مذاکره با شیطان بزرگ، محتوا، چگونگی و نتایج آن سوالات و ابهامات متعددی وجود دارد که جنبش عدالتخواه دانشجویی قبلا نیز در بیانیه های تحلیلی به آن پرداخته و بواسطه حساسیت موضوع یک بار دیگر در بیانیه فعلی بر آن تاکید می نماید :‌

مخالفت با مذاکره؛ آمریکا هیچ تغییری نکرده است

بنای عدم مذاکره با آمریکا تا کنون به دلیل خوی استکباری و استعماری این کشور، خصومت رسمی شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی و آرمانهای آن؛ ظلم به ملتهای مستضعف عالم و ... بوده است. تا کنون هدف آمریکا از مذاکره تحمیل شرایط خود بر جمهوری اسلامی و وادار کردن ملت ایران به عدول از آرمانهای انقلاب اسلامی نظیر بیداری اسلامی، ظلم ستیزی، حمایت از مظلومان عالم و جنبشهای مقاومت جهانی و...  بوده است. 

در تحلیل شرایط فعلی و نوع نگاه این شیطان بزرگ به انقلاب اسلامی در می یابیم که ایالات متحده همچنان نگاهی خصمانه و کینه توزانه نسبت به ما دارد. در هفته گذشته بودجه های میلیاردی برای کمک به براندازی جمهوری اسلامی تصویب می شود؛ تحریمهای آمریکا علیه ما همچنان برقرار است؛ ایران همچنان متهم به نقض حقوق بشر و تروریسم می گردد؛ ما را همچنان محور شرارت می خوانند؛ دیپلماتهای ما همچنان در بند آمریکا هستند و حتی ما را تهدید به حمله نظامی می نماید به طوری که رئیس جمهور اسلامی ایران در برابر این تهدید موضع گیری می نماید و .... در کلامی مختصر همچنان روابط ایران و آمریکا  گرگ و میش است و هیچ تغییری در مواضع طرف مقابل بوجود نیامده است لذا این شائبه مطرح می شود که آیا نوع نگاه ما و مواضع ما در استکبارستیزی تغییر کرده است ؟ آیا قرار است ما از اصول و آرمانها انقلاب برگردیم؟ مگر خمینی کبیر رحمه الله علیه نفرموده بود که "ما تا آخر ایستاده ایم و با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. "(6/8/1363) ؟ آیا به همین سادگی مبانی انقلابی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی را فراموش کرده ایم ؟

برای شناختن مقصر نا امنی، نیازی به مذاکره نیست

این روزها مسئولین سیاست خارجی مدعی آنند که مذاکرات با موضوعیت عراق و برای کمک به امنیت عراق برگزار می شود.

سوال دانشجویان عدالتخواه  این است مگر جز حضور اشغالگران علتی برای ناامنی هم وجود دارد؟‌ آیا برای فهماندن این نکته به آمریکایی ها که بایستی از عراق خارج شوند نیاز به مذاکره است؟‌ آیا دولت عراق نمی بایست برای نشان دادن حسن نیت آمریکا را مجبور به آزادی دیپلماتهای ایران می نمود ؟ دولت آمریکا حتی اجازه ملاقات نمایندگان کشورمان با دیپلماتهای در بند را نداده است و ما می خواهیم با آنان در مسئله عراق مذاکره نماییم ؟‌

آیا مذاکره بر سر امنیت عراق منجر به تقویت اتهام دخالت ایران در ناامنی های عراق نخواهد شد؟‌ مگر کدامین حلقه ناامنی به دست ما ایجاد شده و یا کدامین علت ناامنی را ما می توانیم رفع نماییم؟

آیا قرار است ما ناجی آمریکا از ویتنام عراق باشیم ؟

در شرایطی که دولت آمریکا از سوی افکار عمومی آن کشور به خاطر حضور نظامی در عراق و شکست پی در پی طرحهایش تحت فشار است و کنگره آن کشور خواستار خروج از عراق می باشد؛ این سوال پیش می آید که آیا مذاکره فعلی برای کمک به دولت آمریکا در این راستاست و یا کمک به ملت عراق؟ آیا آمریکا بدنبال این است که از جمهوری اسلامی برای بیرون آمدن مسالمت آمیز و کم هزینه ‌از باتلاق عراق استفاده نماید ؟ آیا ما قرار است فرشته نجات امریکا از ویتنام عراق باشیم و دهها سوال بی پاسخ دیگر؟

از دست دادن نقطه ثقل آزادیخواهان جهان ؛‌ پاسخ مستضعفین عالم را چه خواهیم داد ؟‌

همه ما می دانیم که عزت روزافزون جمهوری اسلامی در میان ملت های مستضعف عالم در شرق و غرب مرهون آرمان سازش ناپذیر خمینی کبیر رحمه الله علیه می باشد و ایران تبدیل به نقطه ثقل نهضتهای آزادی بخش عالم شده است و همه ملتهای مظلوم عالم و زخم خوردگان تازیانه های استعمار و استکبار امروز چشم امید به عملکرد جمهوری اسلامی و تداوم ایستادگی 28 ساله ما در برابر امریکا دوخته اند . این گونه است که هرگونه مذاکره که در آن رعایت اصول عزت، حمکت و مصلحت مورد تردید قرار گیرد نه تنها کوتاهی از آرمانهای انقلاب محسوب شده که به تضعیف جبهه مبارزان آزادیخواه عالم منجر می گردد.

حال اگر مسئولین کشور معتقدند که ما از موضع قدرت مذاکره می نماییم بایستی علاوه بر پاسخگویی به سوالات طرح شده ادعای خود را به گوش همه آزادیخواهان عالم برسانند و به روشنی برای جهانیان اثبات نمایند که این مذاکره نتیجه ی ضعف و سرافکندگی آمریکایی است. امری که تا کنون محقق نشده است و بعید به نظر می رسد که دستگاه ضعیف دیپلماسی ایران بتواند چنین امر مهمی را برای جهانیان خصوصا" مستضعفان عالم تبیین نماید.

تجربه کشورهای دیگر درس آموز است!

تجربه کشورهایی که پس از سالها مقاومت در برابر زیاده خواهی های آمریکا، در نهایت پشت یک میز نشسته اند و الزامات طرح شده از سوی دولت ایالات متحده آمریکا را پذیرفته اند چه میزان مورد مطالعه قرار گرفته است و اساسا این کشورها چه میزان به موفقیت و عزت بیشتر دست یافته اند؟‌تجربه تاریخی نشان داده است که تمام کشورهای مقاوم و آزاده با پذیرش عزت و استقلال خویش از دست داده اند.

انتقاد شدید از مرعوبان غربزده و وابسته کشور؛ از شادی برخی ها باید شک کرد!

شادی بیش از وصف برخی گروهها و جریانات سیاسی پس از طرح این مسئله قابل پیش بینی بود. این دسته نه از موافقان دولت که از منتقدین و بعضا مخربین بی اخلاق دولت نهم بوده اند. شادی ایشان از درستی تصمیم دولت نیست بلکه از فتح بابی است که تا کنون بواسطه پایبندی به اصول انقلاب بسته مانده بود. ایشان امیدی ضعیف را دیده اند تا بلکه به آرزوی دیرینه خویش در بازگشت آمریکا که خود ناشی از ترس است، دست یابند. همان کسانی که ریشه همه مشکلات کشور را در دوری از آمریکا می دانند!

براستی آیا دولت نهم نباید از شادی این دسته که هیچ نسبت ایدئولویک با دولت ندارند شک نماید؟‌

رئیس جمهور تعارض میان قول و فعل خود را چگونه پاسخ می دهد ؟‌

تعارض میان مواضع و شعارهای انقلابی رئیس جمهور و عملکرد دستگاه سیاست خارجی و برخی دیگر از مواضع ایشان بیش از پیش موجب تعجب و شگفتی است. رئیس جمهور از یک سو سخن از عدم سازش فرزندان خمینی رحمه الله به میان می آورد و از سوی دیگر آمادگی دولت برای مذاکره با همه کشورها به جز رژیم صهیونیستی اعلام می نماید. دشمن خونخوار نظام اسلامی ما را تهدید به حمله نظامی می کند و رئیس جمهور تاکید می کند که هر تهدیدی را با قاطعیت پاسخ خواهیم داد اما وزارت خارجه خبر مذاکره با آمریکا را اعلام می نماید!!! براستی این تعارض ها چگونه توجیه می شود؟

آیا این تعارض، منجر به از دست رفتن نتایج تلاشهای دیپلماسی فعال دولت نهم در تشکیل جبهه مقاومت جهانی در برابر استکبار  نمی شود؟‌ چگونه شکاف در چنین جبهه ای را پاسخ می دهید ؟‌

سکوت؛ نقطه تاریک جنبش دانشجویی

متاسفانه در این میان سکوت جامعه انقلابی و تشکلهای دانشجویی کشور با توجیهاتی نظیر شعارهای اسلامی و انقلابی دولت نهم، عوض شدن شرایط، همسو بودن نهادهای کشور، احتمال هماهنگی با رهبری و ... منجر به طی شدن گامهای تدریجی عقب نشینی از اصول انقلاب اسلامی شده است.

عدم مطالبه، توجیه گری و فقدان آرمانخواهی جنبش دانشجویی که در تاریخ خود برگ های زرینی در استکبارستیزی دارد نیز مزید بر این علت شد. حال آنکه مقام معظم رهبری بارها دانشجویان را از مصلحت اندیشی برحذر داشته و آنها را به آرمانگرایی فراخوانده اند. مواضع ایشان در قبال اعتراضات دانشجویی به مذاکرات هسته ای سال 82 در تهران مبنی بر ضرورت آرمانگرایی دانشجویان تنها نمونه ای از این مسئله است.

فردا بعد از ظهر؛  تجمع در مقابل دفتر ریاست جمهوری

بر اساس آنچه که گفته شد جنبش عدالتخواه دانشجویی برای اعلام اعتراض به پذیرش مذاکره با آمریکا و مطالبه پاسخ سوالات طرح شده تجمعی را در روز چهارشنبه 26/2/1386 ساعت 13:30 لغایت 15 در مقابل دفتر ریاست جمهوری واقع در انتهای خیابان پاستور برگزار می نماید.

اللهم ثبت قلوبنا علی  دینک

جنبش عدالتخواه دانشجویی

 

 

بیانیه مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت پیرامون مذاکره با آمریکا

به سردمداران نظام جمهوری اسلامی ایران هشدار میدهیم در صورت عدم توقف روند مذاکره و زیر پای نهادن آرمان 27 ساله انقلاب یعنی سر خم نکردن در مقابل شیطان بزرگ، باید منتظر عکس العمل تند دانشجویان پایبند به آرمانهای انقلاب و امام راحل باشند

 

مقام معظم رهبری: «در هیچ یک از مسائل مورد اختلاف ایران و آمریکا، با آمریکاییها مذاکره نخواهیم کرد، چرا که در منطق آنها مذاکره معنا و مفهوم حقیقی ندارد و فقط ابزاری برای تحمیل خواسته های خود بر طرف مقابل به شمار می آید.» 1/1/85
دیروز تمامی بخشهای خبری سیمای جمهوری اسلامی ایران، از قول آقای حسینی، سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کردند: ایران در مورد مسأله عراق، هفته آینده با آمریکا مذاکره می کند.
خبر تکان دهنده ای نبود. چون با سیاستهای زیرکانه وزارت امور خارجه ی دولت کریمه، مذاکره با شیطان بزرگ (که جدیدا دیگر شیطان بزرگ نیست) طی یکی دو سال اخیر، به تدریج در اذهان عمومی عادی شد و توجیهات مختلفی برای آن آورده شد. این مذاکره در مرحله اول، در سطح سفرای دو کشور و نه سطوح عالی نظام صورت می گیرد.
اما نکاتی چند پیرامون این موضوع:
1-
مذاکره یعنی اینکه شما از چیزی کوتاه بیایی و آنها هم از چیزی دیگر. کدام یک از موارد ادعایی آمریکا در مورد ایران قابل کوتاه آمدن و مذاکره است و مسئولین وزارت خارجه قرار است برسر چه مسئله ای کوتاه بیایند؟ و اساسا مشکل ما با آمریکا از نوع سوءتفاهم و بی اعتمادی نیست که با مذاکرات دیپلماتیک حل شود. مشکل ما یک مشکل ایدئولوژیک است و تا این مشکل حل نشود مذاکره بی معنا است.
2-
مذاکره با آمریکا در عراق به معنای به رسمیت شناختن حضور آمریکا در عراق است. این در حالی است که سربازان سفاک آمریکایی از ابتدای جنگ تا به حال دهها هزار عراقی را به خاک و خون کشیده اند. از سوی دیگر این عمل در تناقض با دیگر مواضع وزارت خارجه، مبنی بر لزوم خروج آمریکا از عراق است. و یقینا مردم دنیا از این مذاکره با خبر خواهند شد نه از اظهارات آقای حسینی.
3-
در همه بخش های خبری بعد از اعلام خبر مذاکره، خبری اعلام شد مبنی بر اینکه وزارت خارجه آمریکا 120میلیون دلار برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از کنگره درخواست کرده است! مگر می شود با کشوری که با موجودیت ما آشکارا مخالفت می کند و سالانه میلیون ها دلار برای براندازی کشور ما خرج می کند، بر سر میز مذاکره نشست و گویا این نظام، نظامی نیست که تا چندی پیش مسئولینش اعلام می کردند: تا آمریکا دست از دشمنی با ایران برندارد و از خوی استکباری خود دست نکشد با او مذاکره نخواهیم کرد.
4-
گویی برادران وزارت امور خارجه از یاد برده اند که همکارانشان در اربیل عراق بدست نظامیان آن کشور اسیر و شکنجه شده و اکثریت آنها هنوز در بند هستند و کماکان آقایان بدون هیچ پیش شرطی حاضر به مذاکره شده اند. اگر عکس این موضوع رخ می داد، آمریکا چه می  کرد؟
5-
در اولین ساعات بعد از مذاکره عکس مقامات ایرانی در کنار مقامات آمریکایی که احیانا با لبخند در حال دست دادن می باشند، در تمامی رسانه های دنیا پخش خواهد شد. و حال تصور کنید هنگامیکه این عکس بدست ملتهایی که به پشتوانه انقلاب اسلامی ایران قد علم کرده¬اند برسد، چه حالی به آنها دست خواهد داد؟ و مطمئنا همراه این عکسها خبرهای کذبی نیز در همه رسانه های دنیا پخش خواهد شد که تکذیب آن نیز برای جمهوری اسلامی ایران ممکن نیست. سربازان روح ا... درکنار سید حسن نصرا... در لبنان با شنیدن این اخبار چگونه می شوند و آیا دیگر می توانند مانند سابق در مقابل اسرائیل قد علم کنند؟
در پایان به سردمداران نظام جمهوری اسلامی ایران هشدار می دهیم در صورت عدم توقف روند مذاکره و زیر پای نهادن آرمان 27 ساله انقلاب یعنی سر خم نکردن در مقابل شیطان بزرگ، باید منتظر عکس العمل تند دانشجویان پایبند به آرمانهای انقلاب و امام راحل باشند.
والسلام علی من اتبع الهدی
مجمع دانشجویان حزب ا...

 

 

 

هیچ کس حق زیر پا گذاشتن اصول انقلاب را ندارد / واکنش دانشجویان شیرازی به موافقت با مذاکره با امریکا

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز ضمن محکوم کردن هرگونه اقدام به مذاکره با آمریکا به هر بهانه‌ای مسئولین امر را به رجوع به فرامین امام خمینی و دوری از ارعاب و ترس از آمریکای جهانخوار فرا می‌خواند و با اعلام دوباره وفاداری به آرمان‌های خمینی کبیر(ره) آمادگی خود را برای هر گونه فداکاری و جانفشانی در راستای از بین بردن زمینه های ذلت مذاکره با سر دسته گرگان عالم را اعلام می دارد

به گزارش خبرگزاری فارس در این بیانیه آمده است: ملت ایران در فضای دو قطبی شرق و غرب دست به ایجاد حماسه‌ای زد که تاریخ بشریت کمتر نمونه‌ای از آن را سراغ دارد و ایالات متحده کشوری بود که بیشترین منافع را در این انقلاب از دست داد، پس از فروپاشی شوروی سابق و رفتن جهان به سمت ابرقدرتی یک قطبی آمریکا؛ انقلاب اسلامی نمودی تازه یافت و با ارائه الگوی موفق در مقاومت در برابر زیاده خواهی جهانخواران و الگو گیری دیگر مبارزان راه آزادی در جهان این نمود با تلالو هر چه روشنتر ادامه یافت، ایالات متحده آمریکا که علیرغم توطئه های گوناگون از کودتا و حمله نظامی و کشتار مردم بیگناه در حادثه انهدام هواپیمای مسافربری تا تحریم و تصویب بودجه برای سرنگونی ایران اسلامی نتوانست جوابی بگیرد تصمیم به محدود کردن آتشفشان در حال فوران انقلاب کرد و تا آنجا پیش رفت که رهبر معتقد ما خمینی کبیر(ره) مجبور به نوشیدن جام زهر شد و فجایعی چون حج خونین را بوجود آورد که باعث شد تا حد زیادی مدیریت برنامه جهانی اسلام حج را از دست بدهیم تا سدی باشد برای صدور انقلاب.
این بیانیه افزوده است: بسیاری از حرکت‌های ضد استعماری جهان با الگو گیری از مدل ارائه شده سیاسی انقلاب اسلامی به مقاومت در برابر زیاده خواهی امپریالیسم جهانی پرداختند و این افقی بود در برابر دیدگان مستضعفین عالم هستی از آسیای دور تا آفریقا و آمریکا...؛ موضع گیری های سران کاخ سفید و وقایع بعد از یازده سپتامبر نشان داد آمریکا هدفی جز اشغال عراق و افغانستان ،با نگاه کلی تر هدفی جز تسویه حساب با 21 کشور اسلامی ندارد ولی محاسبات غلط آنها علی رغم تبلیغات دروغین، آنها را هر روز در مشکلات روز افزون عراق و افغانستان بیشتر غرق کرد البته نه تا آن حد که نتواند در حمله اسرائیل به لبنان کمک دهد و افتضاحات ابو غریب و گوانتانامو نیز مزید بر علت شد.
در ادامه این بیانیه آمده است: نشست شرم الشیخ ، از آن جهت تشکیل شد تا راه برون رفتی از منجلاب عراق بیابد جالب اینکه با طرح صلح اعراب و اسرائیل رژیم سعودی همزمان شد و این موقعیتی بود تا آمریکا دست کمک خود را به سمت جمهوری اسلامی دراز کند و اگر شرایط پس از مذاکره را با خود مرور کنیم می توانیم به تحلیلی جامع در مورد قضیه مذاکره دست یابیم.
این بیانیه اضافه کرده است: تبلیغات بین المللی سیستم رسانه‌ای غرب در جهت القای کوتاه آمدن ایران پس از بیست و هشت سال در اثر فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده همچنین ایجاد جو ناامیدی و شکست در میان تمام ستم‌دیدگان عالم که چشم امید به انقلاب‌اسلامی بسته‌اند و حرکت‌های آزادی‌بخشی که با تاسی از انقلاب ایران به مبارزه با ظلم جهانی پرداخته‌اند از اهداف طرح مذاکره است و مثال واضح آن شیعیان مظلوم یمن که در بایکوت کامل خبری رسانه های ما با کمک‌های مالی سیاسی ایالات متحده دارند از صفحه روزگار حذف می شوند.
مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز ضمن محکوم کردن هرگونه اقدام به مذاکره با آمریکا به هر بهانه‌ای مسئولین امر را به رجوع به فرامین امام خمینی و دوری از ارعاب و ترس از آمریکای جهانخوار فرا می‌خواند و با اعلام دوباره وفاداری به آرمان‌های خمینی کبیر(ره) آمادگی خود را برای هر گونه فداکاری و جانفشانی در راستای از بین بردن زمینه های ذلت مذاکره با سر دسته گرگان عالم را اعلام می دارد.

 

 

  • سید مهدی