نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

مترو

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
پیر زن سوار شد.

خرید کرده بود.

ایستاده بودم و تمام صندلی ها پر بود.

کنار ایستادم تا تکیه بدهد.

جوانی بلند شد و جابش را به او داد.

نمی نشست.

گفت:

تا کی شما جوانها باید جور ما پیرها رو بکشید. شرمنده شما هستیم...

جور کشیدن؟؟؟

راستی ما جور آنها را میکشیم یا...؟

  • سید مهدی

نظرات  (۴)

  • صدف سبز آبی
  • سلام
    خیلی جالب بود با
    اجازتون درجش
    کردم ممنون
    سلام
    یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
    نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
    خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
    که تنها دل من ؛ دل نیست
    موفق باشی
    گریه نکردین با دیدن این صحنه ؟
    اینجور جاها باید مرد ...
    وبت خیلی جالبه....

    اگه بهم سر بزنی و نظر بدی خوشحال میشم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی