میخواهند شلمچه را از ما بگیرند
بسم الله الرحمن الرحیم
میخواهند شلمچه را از ما بگیرند
این روزها خببر های عجیبی به گوش میرسد. و اتفاقات عجیبی می افتد.این روزها گویی همه چیز و همه کس دست به دست هم داده اند تا گذشته ای درخشان و پر افتخار را از ذهن تاریخ بگیرند و به فراموشی بسپارند. این روزها سعی میکنند وا نمود کنند دفاع ما مقدس نیست و خوزستان و شلمچه اش آش دهن سوزی نیستند.این روزها نویسندگان شلمچه قلمشان را تغییر داده اند و راویان سمعی و بصریش سر دوربین های خود را به طرف دیگری چرخانده اند تا زاویه ای دیگر از جنگ را نشان دهند.این روزها دیگر نمیخواهند بگویند که:
((شلمچه سرزمین با شرافتی است که شرافت خود را از دو حادثه و دو قافله و دو قدم دریافت کرده است . قافله ی از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد ، امیر این قافله حجت خدا حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) بود که در مسیر خویش از بصره به سوی اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد و شبی را در نخلستان این منطقه بیتوته کرد.قافله دیروز مولا ، ردپایی از خود برجای گذاشت که شیعیانش در دفاع مقدس ، در منطقه شلمچه جاده امام رضا (علیه السلام) را امدند و سینه ها را سپر کردند و با فریاد " یا زهرا (س) " خون دادند که دیگر به اسلام سیلی نزنند و مولایشان را به ولایتعهدی مامون نبرند.))
این روزها میخواهند کاربری شلمچه را عوض کنند.میخواهند دیگر شلمچه، شلمچه نباشد.دیگر زمان این حرف ها گذشته است که عده ای بیایند و کفشهایشان را برای ورود به آنجا از پا در بیاورند و بشنوند: فاخلع نعلیک.انک ....
این روزها میخواهند بگویند هر کسی وارد نشود.باید یا تاجر باشی با برگ سبز داشته باشی.
یادش بخیر.قدیم ها میخواندیم که:
خیلی ها شلمچه را با غروبش میشناسند. غروب که میشود سرخی آسمان که جای خورشید را میگیرد حزن عجیبی میریزد در دلهای عاشق.آدم انگار دیوانه میشود. ...
باز هم شلمچه را با غروبش میشناسند.اما آدم هایی که باید بشناسند فرق میکنند.قدیم ها عده ی نذر میکردند که غروب و برای نماز مغرب شلمچه باشندو این روز ها قرار است عده ای به دلیل گرمای شلمچه چاره ای جز این نداشته باشند.این روزها می خواهند شلمچه را نمایشگاه، کنند. اما نه نمایشگاه آثار دفاع مقدس.نمایشگاهی مرزی برای کالای وارداتی.میخواهند شلمچه راتبدیل به انبار، سردخانه مواد غذایی و سیلو کنند.فرقی ندارد برایشان که دلهای چه کسانی آنجا جا مانده است. فرقی ندارد که هر سال چه جمعیتی برای باز دید به آنجا می امدند و قلب های چه کسانی با آن جا پیوند خورده است. شاید باید ما هم عادت کنیم که شلمچه ای نداشته باشیم.شاید باید عادت کنیم که سال دیگر شلمچه ای وجود ندارد که به زیارت آن برویم.شاید سال دیگر باید برای غروب روز اول سفر برنامه ای دیگر بریزیم.شاید...
کاش امسال مشتی بیشتر از خاک شلمچه را با خود می آوردم
پ ن :
1)کاش آوینی زنده بود
۲) آوینی زنده است. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاْ بل احیا.....
- ۸۹/۰۲/۰۵
خیلی اتفاقی گذرم به وبلاگت افتاد اما باید بگم که وب جالبی داری.
من هم یه بلاگ با موضوع آموزش کامپیوتر دارم.
اگر دوست داشتی از وبلاگ من دیدن کن، خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم، اگر تو هم تمایل داشتی از قسمت تبادل لینک بهم خبر بده.
شاد باشی
فعلا بای