همینجوری
شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۸۶، ۰۷:۵۸ ب.ظ
ما جدولی از بحر وجودیم، همه
ما دفتری از غیب و شهودیم، همه
ما مظهر واجب الوجودیم، همه
افسوس که در جهل غنودیم، همه
علامه حسن زاده آملی
و من برای هیچ چیز دیگـــــر
عجله ای ندارم. جز مردن...
که آن هم بدانـم
هر کسـی که...
شمشیر را برایم از رو بست......
آیا به سوگ من خواهد نشست
- ۸۶/۰۶/۳۱
آدم وقتی صدای (( ربنا )) رو میشنوه موهای تنش مورمور میشه...
راستی اگه خواستی بیا به کلبه ی درویشی ما هم یک سر بزن...