نا گفته های یک...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۱/۱۱/۲۵
    ...
پربیننده ترین مطالب

Title-less

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۸۵، ۰۹:۱۱ ب.ظ

 

 

اشکهایم برای توست

که نگاهت را زمن دریغ کردی

به یادت زمان را زمین نوشتم

تا زمن دور نشوی

شاید بتوانم یه سویت بیایم

تو در آن لحظه برایم خورشید بودی در کهکشان افکار مشّوشم

و ماه بودی برای ستارگان بی فروغ دلتنگیم

تو را میگویم

تو خود میدانی که حاضرم برای نامت بمیرم

تو میدانی محبوب من و ای معشوق من

چه قدر برایت گفتم و سرودم

و چهقدر اشک ریختم به پهنای صورتم

نه، به پهنای صورت زمین وو زمینیان

و نه،به پهنای عالم و هستی

چه قدر بگویم

چه قدر بنویسم

و چه قدر  انتظار را تکرار کنم؟

منتظرم

نگاهت را

صدایت را

و...

و جوابت را

لحظه فدا شدنم را تو تعیین کن

می خواهمت و می خوانمت

پس بیا

بیا

..................................

 

 

  • سید مهدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی